چرا دوچرخه سواری در شهر بزرگی مانند تهران هنوز به یک اتفاق عادی تبدیل نشده است؟ آیا مشکل عدم حمایت سازمانهای دولتی یا مزاحمتهای خیابانی است یا ریشه در جای دیگر است؟ این گزارش را بخوانید
روزگاری نهچندان دور دیدن کسانی که با دوچرخه در شهر جولان میدادند اتفاق عجیبی نبود، اما این روزها دیدن دوچرخهسواران و دوندهها در میان تلی از آهن و دود تهران آنچنان عادی نیست.
از آن دوره تا کنون زمان زیادی نمیگذرد، شاید حداکثر ۳۰ سال، ولی ظاهرا همین سه دهه کافی بود تا یک سنت قدیمی به سرعت فراموش شود، یا بهتر بگوییم، نادیده گرفته شود.
چند وقتی است که تعدادی از شهروندان تهران، و نه الزاما دوچرخهسواران حرفهای، تصمیم گرفتهاند تا هم برای سلامتی و هم ایجاد یک شهر پاک با دوچرخه در سطح شهر تردد کنند. اگرچه این کار در کلان شهری مانند تهران که ترافیک خودروها جان جادهها را به لب رسانده چندان آسان به نظر نمیرسد.
چرا دوچرخه سواری در شهر بزرگی مانند تهران هنوز به یک اتفاق عادی تبدیل نشده است، آیا مشکل عدم حمایت سازمانهای دولتی یا مزاحمتهای خیابانی است؟ یا ریشه در جای دیگر است؟
فرهنگ عمومی؛ نگاه به دوچرخهسواران چگونه است؟
شاید نخستین پاسخ به این سوال که چرا شهروندان تهران به دوچرخه بهعنوان وسیله نقلیه تردد روزانه نگاه نمیکنند مزاحمتهای گاه و بیگاه خودروها و عابران باشد. اما آیا واقعا اینگونه است؟
وحید شیخ الاسلام، فعال حوزه محیط زیست و دوچرخهسوار در گفتوگو با یورونیوز این فرض را رد میکند و میگوید: «خیلی خیلی بهندرت مزاحمت ایجاد میشود، فکر میکنم کسانی که روی این مانور میدهند که مزاحمت وجود دارد دلایل دیگری دارند.» او میافزاید: «واقعا ۱۰۰ برابر مزاحمتها، خدا قوت و ایول الله گفتن و خسته نباشید گفتنهاست.»
وی در عین حال اضافه میکند که رویکرد عامه مردم نسبت به دوچرخه سواری در سالهای اخیر تغییر اساسی کرده است: «شش، هفت سال پیش که دوچرخهسواری را بهصورت همگانی شروع کردیم هر ماه با یک آزار و اذیت روبرو بودیم، وقتی با لباس دوچرخه سواری میرفتیم تعبیر میشد به دوچرخه بازی ولی الان اینطور نیست و این یک تغییر خیلی بزرگه و اینکه خیلی قابل پذیرش شده و به به عنوان یک وسیله حمل و نقل از طرف مردم کاملا پذیرفته شده.»
مهرنوش مهرنیا، دوچرخه سوار تهرانی نیز با اون هم نظر است. وی میگوید که مردم با دیدن دوچرخهسوارها «به وجد میآیند» و بعضی «با بوق زدن و دست تکان دادن» آنها را تشویق میکنند. او در ادامه، در پاسخ به این سوال که آیا دیدن دوچرخهسوار خانم واکنش متفاوتی دارد میگوید: «اوائل دیدن دوچرخه سوار خانم برای مردم غیرعادی بود الان نگاهها به نسبت عادی تر شده» با این وجود «گاهی وقتها» که تنها دوچرخه سواری میکند برخی برای او مزاحمت ایجاد میکنند.
دوچرخه؛ ورزش یا وسیله تردد
در بسیاری از شهرهای جهان، دوچرخه یکی از مهمترین وسائل نقلیه محسوب میشود، شهروندان به دلائل مختلف، از جمله برای دوری از ترافیک از دوچرخه برای تردد میان منزل و محل کار و انجام کارهای روزانه خود استفاده میکنند.
وحید شیخ الاسلام بر این باور است که دوچرخهسواری تنها یک «ورزش نیست»، بلکه یک وسیله حمل و نقل شهری است و باید برای تردد در مسافتهای کوتاه و متوسط استفاده کرد «کارهای مثل خرید کردن، بانک رفتن، باشگاه رفتن.»
یکی از اهداف گروههای دوچرخه سواری تهران نیز این است که مردم به دوچرخه، نه الزاما به عنوان یک وسیله ورزشی بلکه یک وسیله برای تردد نگاه کنند، مسالهای که سالهای پیش اتفاقی عادی بود اما تمایل مردم به وسائل نقلیه موتوری از جمله دلائلی بود که موجب شد دوچرخه به حاشیه رانده شود.
مهرنوش مهرنیا، راه حل تغییر نگرش جامعه به دوچرخه سواری را عمومی شدن آن میداند و میگوید که «هرچه تعداد دوچرخه سوار در سطح شهر بیشتر باشد، زودتر این اتفاق میافتد.»
ا.ن، صاحب یک کافه در تهران و یکی از حامیان ورزشکاران شهری است که برای تشویق آنها روزهای سهشنبه قهو رایگان در اختیارشان قرار میدهد. او این کار را عمل «به وظیفه شهروندی» به عنوان صاحب «یک کسب و کار» میداند و میگوید: «از آنجایی که خودم دونده هستم و در شهر میدوم و به تازگی به دوچرخه سواری هم علاقهمند شدم تصمیم گرفتم در کافهای که دارم هر جمعه و سه شنبه از تمام دوندهها و دوچرخه سوارهای شهری با قهوه رایگان پذیرایی کنم.»
وی سپس درباره هدفش میگوید: «قصدم این هست که با اینطور حمایتها حمل و نقل با دوچرخه تبدیل به یک امر عادی و معمول بشود. بیشتر دوست دارم دوچرخهسوارها را در لباس عادی ببینم. هرچند دیدن دوچرخهسوارهای حرفهای هم بسیار جذاب هست. سهشنبه ۱ مهر که مصادف با روز جهانی بدون خودرو بود میزبان خیل عظیمی از دوچرخهسواران بودیم.»
حمایت سازمانهای دولتی؛ «باید تقاضا را بالا برد»
«مسیر دوچرخهسواری در تهران از حد نیاز هم بیشتر است» این جملهای است که وحید شیخ الاسلام، مسئول گروه دوچرخهسواری «بتاروتز» میگوید، او بر این باور است که تا زمانی که «مشارکت حداکثری» وجود نداشته باشد نمیتوان از ارگانهای دولتی انتظار حمایت داشت. ویمیگوید که هدف گروهش، پیش از هرچیز «آشنا کردن و تشویق مردم» به حمل و نقل پاک است. به گفته او «بالا بردن تقاضای دوچرخه سواری و استفاده از همین مسیرهای موجود باعث می شود تا تقاضا بالا برود، در این صورت است که ارگانهای دولتی و شهرداری مسیرهای بیشتری میسازند و حمایت بیشتری میکنند.»
مهرنوش مهرنیا نیز معتقد است که «ایجاد گروههای دوچرخه سواری» و برگزاری «برنامههای دوچرخهسواری» هم به «فرهنگسازی» کمک میکند و هم باعث جلب توجه نهادهای دولتی میشود.
با این وجود بهنظر میرسد که رویکرد سازمانهای دولتی ایران و شهرداریها همچنان با استاندارهای جهانی فاصله دارد.
در اغلب شهرهای پرجمعیت، دولتها برای حمایت از حمل و نقل پاک از سیاستهای تشویقی استفاده میکنند. بهعنوان مثال در فرانسه، دولت به کارکنان دولتی و بخش خصوصی برای تردد میان محل کار و منزل با دوچرخه تا ۴۰۰ یورو در سال کمک هزینه پرداخت میکند. مبالغی هم بابت خرید دوچرخههای برقی یا تعمیر دوچرخه به کارکنان پرداخت میشود.
با این وجود «عدم استقبال عموم مردم» از دوچرخه بهعنوان وسیله نقلیه روزانه در ایران باعث شده تا این موضوع هنوز در اولویتهای نهادهای دولتی و شهرداری قرار نگیرد.