«رفتار پلیس ایران در مناطق مرفه و فقیرنشین یکسان نیست»

خشونت پلیس در ایران
خشونت پلیس در ایران Copyright یورونیوز
Copyright یورونیوز
نگارش از هومان دوراندیش
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

انتشار ویدئوی رفتار دلخراش پلیس ایران با مهرداد سپهری، جوان مشهدی، موجی از نارضایتی را بین کاربران ایرانی در فضای مجازی برانگیخته و بسیاری او را "جرج فلوید ایران" نامیده‌اند.

انتشار ویدئوی رفتار دلخراش پلیس ایران با مهرداد سپهری، جوان مشهدی، موجی از نارضایتی را بین کاربران ایرانی در فضای مجازی برانگیخته و بسیاری او را "جرج فلوید ایران" نامیده‌اند. مقامات قضایی و انتظامی نیز واکنش‌های متفاوت و بعضا متعارضی به این واقعه نشان داده‌اند. فارغ از جنبه‌های حقوقی این ماجرا و واکنش‌های مقام‌های رسمی، اینکه چنین واقعه‌ای چه تبعاتی در جامعه ایران دارد و اساسا نگاه مردم ایران به پلیس چگونه است، موضوع گفت‌وگوی یورونیوز با سعید مدنی است. این جامعه‌شناس منتقد، رضایت مردم از پلیس در مناطق مرفه‌‌ را بیشتر از مناطق فقیرنشین می‌داند و هزینه غالبا بالای اعتراضات خیابانی در ایران را دلیل اصلی اعتراض محافظه‌کارانه مردم به رفتار پلیس با مهرداد سپهری برمی‌شمارد.

آگهی

آیا در ایران معضلی به نام "خشونت پلیس" وجود دارد یا اینکه خشونت‌های اخیر در مشهد و اسفراین وقایعی عرضی‌اند؟

اصولا از بدو شکل‌گیری نیروی انتظامی به عنوان نیروی نظم‌دهنده فضای عمومی جامعه، یعنی از دوران قاجار که نهادی به نام نظمیه ایجاد شد، خشونت یکی از اجزای اعمال حاکمیت و برقراری نظم و قانون توسط نیروی انتظامی بوده. قبل از انقلاب، پلیس نقش موثری در ایجاد نظم داشت و تنها نهادی بود که در حوزه عمومی در این زمینه ایفای نقش می‌کرد. در همان دوره هم پلیس به نوعی هم‌سنخ بود با اعمال خشونت؛ و معمولا استفاده پلیس از خشونت، امری عادی محسوب می‌شد. بعد از انقلاب، نهادهای نظم‌دهنده عمومی متعدد شدند. ابتدا کمیته‌ها شکل گرفتند و سپس پایگاه‌های بسیج. پلیس هم تبدیل شد به نیروی انتظامی. در شرایط عادی هر سه این ارگان‌ها فعال بودند. در دوره‌ای کمیته‌ها در نیروی انتظامی ادغام شدند. الان در فضای شهری ما شاهد نیروی انتظامی و پایگاه‌های بسیج هستیم. مطابق ارزیابی‌های انجام شده، بخش قابل توجهی از مردم معتقدند هر دوی این نهادها از خشونت برای اعمال نظم و قانون استفاده می‌کنند. اما واقعیت این است که بعد از انقلاب، به دلیل برخوردهایی که با نیروهای پلیس در سطح شهرها صورت گرفت، نیروی انتظامی نقشی انفعالی پیدا کرد و کمیته‌ها نقش بیشتری داشتند. یعنی نیروی انتظامی اصولا رفتار محافظه‌کارانه‌تری داشت. اما بعدا با ادغام کمیته‌ها در نیروی انتظامی، اعتماد به نفس گذشته به نیروی انتظامی بازگشت. مخصوصا که فرماندهان کمیته‌ها در نیروی انتظامی به مقام فرماندهی رسیدند. با تزریق نیروهای کمیته به نیروی انتظامی، دوباره خشونت به پلیس بازگشت و این خشونت جزئی از رفتار این نیروی نظامی محسوب می‌شد. بنابراین می‌توان گفت خشونت به صورت سیتماتیک و نظام‌دار جزئی از رفتار پلیس در ایران است و مواردی که اخیرا اتفاق افتاده، فقط به واسطه فضای مجازی برجسته شده است وگرنه چنین رفتارهایی را تقریبا به طور روزمره می‌توان مشاهده کرد. اداره آگاهی یکی از ارگان‌های نیروی انتظامی است که چه در گذشته چه الان، یکی از روش‌های فعالیت اداره آگاهی، استفاده از زور و خشونت و حتی شکنجه است. زنده‌یاد نوید افکاری هم بعد از بازداشت به اداره آگاهی برده شده بود و اداره آگاهی فارغ از هر چهارچوبی از ضرب و شتم و شکنجه برای گرفتن اعتراف استفاده می‌کند. به طور کلی در فضای عمومی، در کنار امنیتی که نیروی انتظامی ایجاد می‌کند، یک خشونت سیستماتیک هم اعمال می‌شود.

برخی معتقدند موظف بودن پلیس برای ممانعت از نقض احکام شرعی از سوی مردم، موجب شده که پلیس در ایران بیش از آنکه مایه امنیت مردم باشد، موجب ناامنی روانی شهروندان باشد. آیا چنین است؟

اینکه مردم در برخی موارد از وجود نیروی انتظامی احساس امنیت نمی‌کنند، دلایل متفاوتی دارد. مخصوصا در یک دهه اخیر که جنبش‌های اعتراضی در ایران گسترش یافته، با توجه به اینکه نیروی انتظامی، بخصوص یگان ویژه این نهاد، نقش موثری در سرکوب نیروهای معترض داشته‌اند، با حضور نیروی انتظامی اتفاقا نوعی نگرانی و احساس ناامنی تقویت می‌شود. به این اعتبار می‌توان گفت که حضور نیروی انتظامی، بویژه به شکل گسترده، احساس ناامنی را در جامعه افزایش می‌دهد. اما در شرایط عادی، واکنش مردم به حضور نیروی انتظامی متفاوت است چراکه رفتار نیروی انتظامی هم با مردم متفاوت است. نیروی انتظامی در مناطق مرفه و متوسط، در قیاس با مناطق حاشیه‌ای و فقیرنشین رفتاری کاملا متفاوت دارد. از این حیث، رفتار نیروی انتظامی واقعا فاقد یک پروتکل ثابت است. به این اعتبار، حضور نیروی انتظامی در شمال شهر، غالبا مایه امنیت محسوب می‌شود اما در جنوب شهر حضور نیروی انتظامی به معنای برخورد و تنش و طبیعتا ناامنی روانی است. اما اینکه نیروی انتظامی موظف شده از نقض احکام شرعی جلوگیری کند، ابهامی دارد. نیروی انتظامی در واقع ضابط قضایی محسوب می‌شود. یعنی مسئولیت اعمال قوانین را بر عهده دارد و ضابط شرعی و مذهبی نیست. اغلب مداخلات نیروی انتظامی شامل موارد نقض قانون است. در مورد حجاب هم بسته به قوانین و سیاست‌هایی که به نیروی انتظامی اعلام می‌شود، این نیرو ممکن است با افرادی که حجابشان مطابق استانداردهای جمهوری اسلامی نیست، برخورد خشنی داشته باشد. و یا برعکس، در مواردی هم نیروی انتظامی بسیار با اغماض عمل می‌کند. این رفتارها تابع سیاست‌های اجتماعی ابلاغ شده از سوی وزارت کشور است. بنابراین نمی‌توان این نکته را پذیرفت که برای پلیس چنین نقشی را به شکل بی‌واسطه قائل شده‌اند که شهروندان را از حیث رعایت احکام شرعی، کنترل کند. مثلا تا مدتها یکی از وظایف روزمره نیروی انتظامی، جمع‌آوری دیش‌های ماهواره از پشت‌بام منازل مردم بود. این امر ناشی از سیاست‌ ابلاغ شده از سوی وزارت کشور بود.

خشونت پلیس در برخورد با مهرداد سپهری چه تبعاتی در جامعه می‌تواند داشته باشد؟

زمانی که یک حادثه در جامعه گسترش پیدا می‌کند و مردم از آن آگاهی می‌یابند، واکنش‌های متفاوتی نسبت به آن بروز می‌دهند. به نظر می‌رسد که فضای عمومی جامعه ایران به گونه‌ای است که تجربه برخورد با مهرداد سپهری، اعتماد به نیروی انتظامی را کاهش می‌دهد و نگرش مردم نسبت به عملکرد پلیس را بیش از پیش منفی می‌کند و به همین دلیل موقعیت و نقش نیروی انتظامی، منفی‌تر ارزیابی خواهد شد.

چرا در واکنش به قتل بی‌دلیل جرج فلوید، مردم آمریکا مدت‌ها اعتراض کردند ولی در واکنش به قتل بی‌دلیل مهرداد سپهری، چنین اعتراضاتی در ایران صورت نمی‌گیرد؟

سیاه‌پوست بودن جرج فلوید، با توجه به همبستگی نسبی سیاه‌پوستان آمریکا در برابر سفیدپوستان و بویژه پلیس سفیدپوست آمریکا، یکی از دلایل سامان‌یافتن کنش اعتراضی سیاه‌پوستان آمریکا بود. مهم‌تر اینکه، در آمریکا فضای سیاسی و اجتماعی‌ای وجود دارد که مردم معترض، ریسک اعتراض را خیلی بالا نمی‌بینند. بین خطر و کنش اعتراضی رابطه معکوس وجود دارد. یعنی هر چقدر خطر بیشتر باشد، بسیج اجتماعی برای کنش اعتراضی کاهش می‌یابد. در آمریکا که ریسک اعتراض نسبتا پایین است، اعتراض راحت‌تر صورت می‌گیرد. ولی در ایران ریسک هر اعتراضی بسیار بالاست. در واقع قابل پیش‌بینی نیست که اگر شما در خیابان به اتفاق دیگران به یک رفتار غیر انسانی اعتراض کنید، چه تبعاتی دامن‌گیرتان خواهد شد. ممکن است تبعات حقوقی این اعتراض بسیار سنگین باشد. این تصور که هر گونه اعتراض در ایران می‌تواند با سرکوب جدی نیروی انتظامی و سایر نهادهای سرکوب مواجه شود، بنابراین رفتارهای اعتراضی در ایران نوعی سمت و سوی محافظه‌کارانه پیدا کرده است. البته خلق و خوی ایرانی هم در مقایسه با خلق و خوی آمریکایی درونگرایی بیشتری را ایجاب می‌کند. اگر آمریکایی‌ها برونگرا هستند و بلافاصله واکنش نشان می‌دهند، ایرانیان حادثه را در ذهنیت خودشان هضم می‌کنند و در یک موقعیت مناسب، واکنشی مناسب نشان می‌دهند. بنابراین سکوت نسبی مردم ایران نسبت به قتل مهرداد سپهری را نمی‌توان به این معنا در نظر گرفت که لزوما هیچ اعتراضی به این حادثه صورت نخواهد گرفت. معمولا این طور است که جامعه ایرانی یک وضعیت نامطلوب را هضم می‌کند و در موقع مناسب واکنش اعتراضی خودش را نشان می‌دهد.

فارغ از نفس خشونت پلیس، نمایش این خشونت در فضای مجازی امری نوظهور است. این پدیده چه پیامدهایی در جامعه ایران می‌تواند داشته باشد؟

این نکته بسیار مهم است. به مدد فضای مجازی و امکانات تکنولوژیک ارتباطی‌ای که در اختیار مردم ایران قرار گرفته، این حادثه تصویربرداری شده و در معرض دید عموم قرار گرفته است؛ چیزی که در گذشته تقریبا ناممکن بود. به این اعتبار به نظر می‌رسد که رفتار پلیس ایران تا حد زیادی محتاطانه‌تر و دقیق‌تر شود. این امکان تماشای خشونت پلیس در فضای مجازی، می‌تواند در کنترل خشونت پلیس نقش بسیار مهمی داشته باشد. علاوه بر این، افکار عمومی هم از طریق فضای مجازی شکل می‌گیرد و این امر می‌تواند زمینه‌ساز واکنش‌های آتی مردم به خشونت پلیس باشد.

جدا از اظهار نظرهای رسمی درباره میزان رضایت مردم ایران از پلیس، آیا تحقیقی در این زمینه انجام شده؟

بله، مطالعاتی در این زمینه انجام شده است. مثلا در یک تحقیق در سال ۱۳۹۴ از مردم سوال شد چقدر به نیروی انتظامی اعتماد دارید؟ نزدیک ۴۰ درصد پاسخ‌دهندگان، پاسخشان "زیاد" و "خیلی زیاد" بود. حدود ۳۵ درصد گفتند "تا حدودی" به پلیس اعتماد دارند. حدود ۲۵ درصد هم پاسخشان "کم" و "خیلی کم" بود. البته روند تحولات نشان می‌دهد گروهی که اعتمادشان به پلیس "کم" و "خیلی کم" بوده، بیشتر شده‌اند. بنابراین دست یک‌چهارم و به نظر من به طور متوسط حدود نیمی از مردم اساسا به نهادهای رسمی، از جمله نیروی انتظامی، اعتماد ندارند. ارزیابی‌های انجام شده از میران رضایت مردم از پلیس، بسیار تحت تاثیر موقعیت اقتصادی اجتماعی هر منطقه است. یعنی در مناطق فقیرنشین و حاشیه‌ای و جنوبی، اساسا رضایتی از عملکرد پلیس وجود ندارد و یا اینکه این رضایت بسیار پایین است؛ ولی در مناطق شمالی و مرفه‌ و حتی در مناطق متوسط، این رضایت بیشتر است. علتش هم رفتار و کارکرد متفاوت پلیس در این مناطق است.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

کامبیز نوروزی در گفت‌وگو با یورونیوز: به نفع پلیس است که خطای مامورش لاپوشانی نشود

عفو بین‌الملل: دست کم ۲۰۸ نفر در اعتراض‌های ایران کشته شده‌اند

اعتراض‌های ایران؛ روایت‌های چندگانه از حوادث خونین ماهشهر