به نظر میرسد همانطور که تعیین تکلیف حلب در سوریه در سال ۲۰۱۶، سمت و سوی جنگ را مشخص کرد، اینبار در یمن، تسلط بر مآرب چنین نقشی را ایفا خواهد کرد.
نبرد برای کنترل شهر باستانی مآرب در مرکز یمن به یکی از مهمترین گرهگاههای تعیین تکلیف جنگ شش ساله این کشور از هم گسیخته تبدیل شده است.
در هفتههای اخیر جنگ در ارتفاعات حاشیه مآرب میان نظامیان و شبهنظامیان وابسته به دولت عبدربه منصور هادی و جبهه انصارالله، متشکل از شبهنظامیان حوثی و متحدانش ادامه دارد. رسانههای نزدیک به هر دو جریان هر از چندگاهی خبر از پیشروی نیروهای دولت قانونی یا حوثیها برای تسخیر این شهر میدهند.
یکسره شدن وضعیت مآرب نهتنها در مقیاس داخلی، بلکه در ابعاد جهانی هم حائز اهمیت است. دولت جو بایدن، در راستای رویکرد «ترامپزدایی» از سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا رویکردی کاملا متفاوت با دولت پیشین در پی گرفته است: کاخ سفید و کنگره تحت حاکمیت دموکراتها، برعکس ۴ سال گذشته، فشارها بر پادشاهی سعودی و متحدانش را برای پایان دادن به جنگ افزایش میدهند. دولت بایدن، مانند دو رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده اراده خود برای کاهش نظامیان در خاورمیانه را نشان داده است. اگر اوباما با شعار پایان جنگ و ترامپ با شعار «آمریکا مقدم است» عدم مداخله بیشتر در خاورمیانه را در دستور کار داشتند، جو بایدن برای رویارویی با «تهدید شرق» از جانب چین و روسیه، نیاز به حضور حداقلی در این منطقه همیشه بحرانی دارد.
با اینحال دولت بایدن تعهد به حفظ منافع شرکای سنتی ایالات متحده در منطقه را در دستور کار دارد. در زمانی که واشنگتن و تهران برای بازگشت به تعهدات برجامی تلاش میکنند طرف مقابل را تحت فشار قرار دهند، پیروزی نیروهای مورد حمایت ایران یک برگ برنده بزرگ برای جمهوری اسلامی و متحدان کمشمار منطقهای آن در برابر محور عربستان سعودی و متحدان غربگرای ریاض خواهد بود.
بسیاری از ناظران تحولات «خاورمیانه» از همان بهار ۲۰۱۵ و زمانی که عربستان و حامیانش با عملیات «طوفان قاطع» وارد میدان جنگ داخلی یمن شدند، این مخاصمه نظامی را در چارچوب «جنگ سرد میان تهران و ریاض» تعریف کردند. ائتلاف بینالمللی به رهبری ریاض در شش سال گذشته عملا مانع سقوط عبد ربه منصور هادی به دست شورشیان پرشمار و مصمم حوثی شد، مشابه همان کاری که ایران با بشار اسد در سوریه کرد. به نظر میرسد همانطور که تعیین تکلیف حلب در سوریه در سال ۲۰۱۶، سمت و سوی جنگ را مشخص کرد، اینبار در یمن، تسلط بر مآرب چنین نقشی را ایفا خواهد کرد.
خبرگزاری آسوشیتد پرس در گزارشی با اشاره به نقش کلیدی این شهر باستانی نوشت: «اگر کنترل مآرب به دست حوثیها بیفتد، شورشیان با دست پرتری سر میز مذاکرات خواهند نشست و حتی میتوانند پیشروی خود به سوی جنوب را تسریع و تعمیق کنند. اما اگر نیروهای دولت مورد شناسایی جامعه جهانی بر این شهر سیطره یابند، [مآرب] با توجه به به چالش کشیده شدن حاکمیت این دولت از سوی جداییطلبان [مورد حمایت امارات در جنوب] تنها نقطه قوت این دولت خواهد بود.»
عبدالغنی الاریانی ، پژوهشگر عالیرتبه مرکز مطالعات استراتژیک صنعا میگوید: «از دست دادن مآرب به مثابه شلیک آخرین گلوله در سر دولت به رسمیت شناخته شده از سوی جامعه جهانی (دولت هادی) است. چنین اتفاقی صحنه را برای از هم پاشیدن کشور یمن آماده میکند. هماکنون نسل بیثباتی و بحران انسانی را میبینید. بعدا نظارهگر نمایش رایگان همهگونه مداخلات منطقهای خواهید بود.»
واحهای باستانی که میدان جنگ شد
مآرب در ۱۲۰ کیلومتری شرق صنعا، پایتخت یمن و در لبه ربع الخالی، صحرای بزرگ و بی آب و علف شبه جزیره عربستان قرار دارد. مآرب، شهری که به روایت کتاب مقدس یهودیان پایتخت ملکه سبا بود، در کوهپایه سلسله جبال سراوات و در حاشیه دریای سرخ واقع شده است. ملکه سبا، فرمانروای مآرب به روایت عهد عتیق سلیمان نبی/پادشاه را با ادویه وطلا ثروتمند و بینیاز کرد. در روایت قرآنی، بیش از هزار سال پس از حکومت سبا و نبوت سلیمان، سد مآرب برای مجازات مشرکان شهر در هم شکست.
این شهر باستانی، امروز و به گفته سازمان ملل متحد پناهگاه بیش از ۸۰۰ هزار آوارهای است که در سپتامبر ۲۰۱۴ و در پی تصرف برقآسای صنعا از سوی حوثیها از پایتخت گریختند.
تصرف مآرب، یا دستکم خارج کردن کنترل آن از دست دولت هادی، یک امتیاز بزرگ برای حوثیها به شمار میرود: این شهر مرکز نفت و گاز کشور ۲۹ میلیونی یمن است و شرکتهایی چون اگزون موبیل و توتال منافعی در آن دارند. علاوه بر این، سد مآرب یکی از مهمترین منابع تامین آب شرب این کشور بیابانی است و در زمان صلح، ۴۰ درصد برق یمن از همین شهر تامین میشد.
اهمیت مآرب آنچنان بالا است که عربستان سعودی در زمان ورود به میدان جنگ داخلی یمن، یکجانبه و بدون واسطه هادی و شرکایش با قبایل این شهر پیمان اتحاد بست.
نیروی سیاسی عمده و سنتی دیگر که از همین شهر دولت مورد حمایت ریاض هادی را در برابر زیدیهای حوثی تقویت کرد، حزب اسلامگرای اصلاح، شاخه اخوانالمسلمین در یمن بود. ائتلاف عجیب و احتمالا ناپایدار قبیلهای-اخوانی، آن هم به سیادت سلطنت سعودی، احتمالا با سقوط مآرب خواهد پاشید و دولت پیشاپیش بحرانزده عبد ربه منصور هادی را در معرض سقوط قرار خواهد داد.
احمد ناجی، کارشناس بنیاد کارنگی به نقل از مقامهای سعودی و حوثی میگوید از پاییز سال ۲۰۱۹ دو طرف برای پایان حملات به مناطق مسکونی پرجمعیت به توافقی البته پشت پرده دست یافتند. اما این توافق از زمان آغاز حرکت حوثیها به سوی مآرب از سوی ریاض نادیده گرفته و بمبارانهای هوایی گسترده از سر گرفته شد.
آقای ناجی میگوید: «حوثیها فکر میکنند با جنگ بیشتر از صلح دستاورد خواهند داشت. اما سعودیها میدانند که اگر مآرب را از دست بدهند، هیچ کارتی در میز مذاکرات در دست نخواهند داشت.»
یمن در حالی وارد ششمین سال مخاصمه مسلحانه خود شده است که این جنگ داخلی ، مانند دیگر موارد مشابه در خاورمیانه و شمال آفریقا، به سرعت به بحرانی جهانی و بیچشمانداز تبدیل شده است: رقابت ایران و عربستان سعودی برای تحمیل هژمونی بر منطقه ادامه دارد و نقش راهبردی واشنگتن در خاورمیانه با تلاش دولت بایدن برای کاهش بار حضور ایالات متحده در خاورمیانه و حل و فصل پرونده هستهای ایران و همزمان حفط توازن در میان قدرتهای رقیب، کاهش مییابد.
شلیک موشک و حمله پهپادهای تهاجمی حوثیها به حریم هوایی عربستان سعودی، به یکی از اخبار روزمره و شاید کماهمیت تبدیل شده است. میدان نبردها در یمن به جنگی مغلوبه و بدون پیروز و بازنده نهایی میماند. تعیین تکلیف مآرب، احتمالا طرف پیروز جنگ را مشخص خواهد کرد.
در ۶ سال جنگ داخلی کشور مصیبتزده یمن، ۱۳۵هزار نفر کشته و میلیون نفر بیخانمان شدهاند. و صدها هزار غیرنظامی، عمدتا کودکان، در آستانه مرگ از گرسنگی و بیماری قرار دارند.