به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن با مریم شاهی، خبرنگار یورونیوز در کابل که اکنون در پرتغال به سر میبرد گفتوگو کردیم. مریم نیز مانند هزاران شهروند افغانستانی، پس از به روی کار آمدن طالبان کشور را ترک کرد و برای دور ماندن از خطرها مسیر مهاجرت را برگزید.
به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن با مریم شاهی، خبرنگار یورونیوز در کابل که اکنون در پرتغال به سر میبرد گفتوگو کردیم. مریم نیز مانند هزاران شهروند افغانستانی، پس از به روی کار آمدن طالبان کشور را ترک کرد و برای دور ماندن از خطرها مسیر مهاجرت را برگزید.
او در این گفتوگو به روایت تغییر مسیر زندگیاش از نیمه اوت سال گذشته تا اکنون پرداخته است. پس از به قدرت رسیدن طالبان در کابل، او پس از مدتی زندگی مخفیانه زندگی راهی اروپا شد.
از زندگی مخفیانه تا تلاش برای رویارویی با طالبان
او میگوید: «با روی کار آمدن طالبان به زندگی مخفیانه روی آوردیم و بعد مدتی کوتاه تلاش کردیم به زندگی عادیمان برگردیم. هرچند یورونیوز برای خروج من از افغانستان برنامهریزی میکرد اما تصمیم گرفتم با دوستانم در خیابانهای کابل قدم بزنیم و با پوشش همیشگیمان با طالبان مواجه شویم. آنها نیز اسلحه به دست در خیابانهای کابل مانور قدرت میدادند. این نوعی اعلام جنگ علیه زنان افغانستان بود. البته آن روزها از آنجا که آنها به تایید دیگر کشورها نیاز داشتند در ظاهر تلاش میکردند خیلی خشونت از خودشان بروز ندهند اما خشم آنها از پس چشمشان پیدا بود. من در آن راهپیماییها مقابل نیروهای طالبان در کابل تنها نبودم، بسیاری از زنان دیگر که حذفشان از فضاهای عمومی قطعی شده بود نیز به پیادهرویهای ما در شهر میپیوستند، از کارمندان دولت گرفته تا استادان دانشگاه و فعالان حوزه زنان.»
مذاکرات صلحی که برای ما به معنای جنگ بود
مریم که مدت کوتاهی نیز سردبیر نیمرخ، هفته نامه زنان افغانستان بود، میگوید: «سال پیش همین موقعها ما ویژه نامهای برای زنان افغانستان با عنوان اعتراض سرتاسری زنان افغانستان منتشر کردیم. آن موقع مذاکراتی میان طالبان و آمریکا در جریان بود. آنچه ما میشنیدیم مذاکره برای تشکیل دولتی فراگیر بود اما بعد از مدتها مشخص شد که این طالبان هستند که قدرت را در دست خواهند گرفت. این به اصلاح «صلح» و مذاکرات با طالبان به معنای جنگ بود و هیچ ارمغانی برای ما به دنبال نداشت.»
آن موقع فکر میکردیم قرار است حکومت مشارکتی شکل بگیرد. در آن هفته نامه تلاش کردیم بر اهمیت حقوق زنان در شکلگیری هرگونه دولت مشارکتی تاکید کنیم اما آنچه همه ما شاهدش بودیم تشکیل امارت و دیکتاتوری مذهبی از سوی طالبان بود.»
همه آنچه داشتم را پشت سر رها کردم
مریم پس از کابل به کشور پرتغال آمد و در آنجا ساکن شد. او درباره تجربه مهاجرتش میگوید: «همه آنچه در این سالها به دست آورده بودم را در کابل رها کردم و با چمدانی راهی اروپا شدم. جایی که اصلا برنامهای برای زندگی در آن نداشتم.»
او حالا باید در این کشور زبان پرتغالی بیاموزد و خودش را برای زندگی در اینجا آماده کند. آنهم در شرایطی که سالها به عنوان یک خبرنگار در افغانستان فعالیت داشته و به گفته خودش امثال او «سرمایه اجتماعی» جامعه افغانستان به شمار میروند.
از لحن و فحوای کلام مریم چنین بر میآید که چندان دل خوشی از زندگی در غربت ندارد.
داستان زندگی سه زن
مریم حالا میخواهد داستان زندگی خودش، خواهرش و یکی از دوستان نزدیکش از کابل و سفرشان به اروپا را در قالب یک کتاب منتشر کند. کتابی که او امیدوار است هدیه و میراثی برای نسل آینده افغانستان باشد، نسلی که از خلال همین کتابها به سرنوشت آنها و آنچه بر فعالان زن و روزنامهنگاران افغان گذشته پی ببرند.