رپرتاژ آگهی ارائه شده توسط

 Department of Tourism and Commerce Marketing Dubai
رپرتاژآگهی (محتوای شریک تجاری) برای توصیف مطلبی بکار برده می شود که تبلیغ کننده و حامی مالی بر روند تهیه آن نظارت و هزینه آنرا پرداخت می کند. محتوای مربوطه توسط بخش بازرگانی تولید می شود و تحریریه و خبرنگاران یورونیوز نقشی در آن ندارند. حامی مالی با همکاری بخش تولید بازرگانی یورونیوز، کنترل موضوعات، محتوا و تأیید نهایی را در اختیار دارد. «شریک تجاری» بر انتخاب موضوعات و تولید محتوا نظارت دارد و تصمیم نهایی را در همکاهنگی با بخش تولیدات بازرگانی یورونیوز اتخاذ می کند.
رپرتاژ آگهی ارائه شده توسط
رپرتاژآگهی (محتوای شریک تجاری) برای توصیف مطلبی بکار برده می شود که تبلیغ کننده و حامی مالی بر روند تهیه آن نظارت و هزینه آنرا پرداخت می کند. محتوای مربوطه توسط بخش بازرگانی تولید می شود و تحریریه و خبرنگاران یورونیوز نقشی در آن ندارند. حامی مالی با همکاری بخش تولید بازرگانی یورونیوز، کنترل موضوعات، محتوا و تأیید نهایی را در اختیار دارد. «شریک تجاری» بر انتخاب موضوعات و تولید محتوا نظارت دارد و تصمیم نهایی را در همکاهنگی با بخش تولیدات بازرگانی یورونیوز اتخاذ می کند.
Department of Tourism and Commerce Marketing Dubai

کارآفرین جوان بریتانیایی؛ شرکت‌های تک‌شاخ آینده همه در وب۳ هستند

کارآفرین جوان بریتانیایی؛ شرکت‌های تک‌شاخ آینده همه در وب۳ هستند
Copyright  euronews   -   Credit: Dubai

استیون بارتلت، کارآفرین، سرمایه‌گذار و سخنران جوانی است که با بنیانگذاری شرکت بازاریابی اینترنتی «سوشیال چین» در سن ۲۳ سالگی به یک میلیونر تبدیل شد. او در حال حاضر دارندهٔ پرمخاطب‌ترین پادکست اروپاست. شرکت او که وی در سال ۲۰۲۰ آن را ترک کرد اکنون صدها میلیون یورو ارزش دارد. استیون بارتلت در سفر اخیر خود به امارات در نشستی گفتگوهای خلاق حضور یافت. یورونیوز به همین مناسبت با این کارآفرین جوان گفتگویی ترتیب داده است که مشروح آن را در زیر می‌خوانید.

یورونیوز: شما کارتان را از درون اتاق خودتان شروع کردید و به یکی از موفق‌ترین کارآفرینان دنیا بدل شده‌اید. ممکن است به‌طور خلاصه از زندگی‌تان بگویید؟

آگهی

استیون بارتلت: زندگی من افت‌وخیزهای زیادی داشته. من در آفریقا به دنیا آمدم و در شهر کوچک دوون بریتانیا به مدرسه رفتم. مدرسه اصلا مناسب من نبود و با این‌که عاشق کسب‌وکار بودم و از ۱۶- ۱۷ سالگی کسب‌وکار خوبی راه‌انداخته بودم، از مدرسه اخراج شدم. برخلاف انتظارم دانشگاه هم شبیه مدرسه بود و بعد از یک ترم از آنجا هم بیرون آمدم و به سراغ عملی‌کردن ایده‌هایم رفتم. والدینم تقریبا طردم کرده بودند چون اصلا مسیر تحصیلی خواهر و برادرانم را دنبال نکردم. و البته مسیر من مسیر سختی بود. اما این بخت را داشتم که خیلی زود وارد ماجرای شبکه‌های اجتماعی شدم، چون در آن زمان هنوز خیلی‌ها اهمیت چندانی به این شبکه‌ها نمی‌دادند و برندهای معروف صفحهٔ شبکهٔ اجتماعی نداشتند و ما هم به موقع روی این موج سوار شدیم و‌ دلیل موفقیت شرکت سوشیال چین هم همین بود.

یورونیوز: طبق تعریف، کارآفرین کسی است که آمادهٔ خطرکردن باشد. آیا فکر می‌کنید آمادگی ریسک‌پذیری در موفقیت شما نقش مهمی داشته؟

استیون بارتلت: جالب است. به نظر خودم چندان ریسک‌کننده نیستم. منظورم این است که اول باید منظورمان را از ریسک روشن کنیم. باید اول دید هدف چیست. و هدف زندگی من شاد بودن است. پس اگر هدف زندگی من خوشحال بودن است، بنابراین ریسک، عبارت از هر کاری است که این هدف را به خطر بیندازد. چهارسال سرکلاس نشستن و انجام کاری که مرا به جایی نمی‌رساند این هدف را به خطر می‌انداخت. بنابراین برای من ریسک این بود که در دانشگاه بمانم و از جایی سر در بیاورم که بن‌بست شغلی باشد و کارم را دوست نداشته باشم.

یورونیوز: از نظر تولید محتوا، آیا هنگامِ تولید چیزی که بناست برای همه جذاب باشد پایبند ماندن به ایدئال‌های خودتان سخت است؟

استیون بارتلت: راستش میل دارم باور کنم که جالبترین محتوایی که قادر به تولیدش هستم چیزی است که از نظر خودم صادقانه است. اما فرض همیشگی این است که هزینهٔ این «صادق بودن» بالاست. این‌که از جنبه‌های منفی شخصیتم، و از شکست‌ها و نقاط ضعفم بگویم باعث می‌شود که ضعیف و آسیب‌پذیر به‌نظر برسم. پس احتمالا انتظار دارید که یک کارآفرین در پاسخ این پرسش بگوید: بله من خیلی شجاع و فلان و بهمان هستم و موفقیتم کلاً برنامه‌ریزی شده بوده. اما گیرایی‌ ندارد چون گوش مردم پر از این حرف‌هاست. در واقع صداقت خیلی نادر است. اما وقتی صادقانه به شما بگویم که در زندگی شدیدا تنها بوده‌ام، شریک کاری‌ام الکلی شده و دست به خودکشی زده یا مادرم دیگر با من حرف نمی‌زده و چه مشکلات بزرگی داشته‌ام و از پس‌شان برآمده‌ام، یا بگویم که آدم ریسک‌کننده‌ای نیستم، این حرف‌ها تازگی دارد. چون حقیقت دارد و در واقع چیزی که بیشترین خواهان را دارد حقیقت است.

آگهی

یورونیوز: بسیار صادقانه از گذشته‌تان گفتید. اما آیا وقتی به موفقیت شخصی و کاری رسیدید توانستید روابط قدیمی را ترمیم کنید؟

استیون بارتلت: بله، به‌خصوص با خانواده‌ام. چون بالاخره می‌فهمید که یک شما و آنها چیز می‌خواهید، و فقط بر سر راهِ رسیدن به آن با هم توافق ندارید. مادرم می‌خواست من شاد و موفق باشم و فکر می‌کرد که راه این کار تحصیل است، من هم فکر می‌کردم که راهش پیگیری آرزوهاست.او دوستم داشت برای همین جلوی من ایستاد، اما حالا دیگر مشکلی نیست و همه‌چیز خوب است.

یورونیوز: فایدهٔ شبکه‌های اجتماعی و بازاریابی به‌کمک اینفلوئنسرها چیست؟

استیون بارتلت: وقتی فکر کنید می‌بینید که این مثل قدیمی درست است که فرد از فرد چیز می‌خرد. و یکی از اصول روانشناسی اصل نفوذ یا اعتبار اجتماعی است،‌ آن هم این است که اگر کسی کاری بکند، مخصوصاً اگر آدم بانفوذی باشد، دیگران هم به احتمال زیاد آن رفتار را تکرار می‌کنند. نمونه‌اش این است که اگر ۲۰ نفر به یک ساختمان زل زده‌ باشند، دیگرانی هم می‌روند و به آن نگاه می‌کنند. یا اینکه برای تماشای یک فیلم به اعتبار آن در نظر دیگران نگاه می‌کنید. ما از نظر جمع پیروی می‌کنیم چون همیشه وقت نداریم که دربارهٔ همه‌چیز تصمیم بگیریم. پس اگر کسانی میلیون‌ها فالوور داشته باشند احتمال این‌که شما حرف‌شان را باور کنید خیلی زیاد است، چون میلیون‌ها نفر درستی آن را تأیید می‌کنند. مثلا لیونل مسی، به‌راحتی می‌تواند کتانی فوتبال بفروشد، یا یک پزشک معروف می‌تواند دارو و لوازم بهداشتی بفروشد. بنابراین صاحب‌نظر بودن و نفوذ اجتماعی دو ستون این کارند. اصول روانشناختی بازاریابی اینفلوئنسری اینهاست.

یورونیوز: شما پادکست اول اروپا را روی اپلیکیشن اسپاتیفای دارید. چه یاد گرفته‌اید؟

استیون بارتلت: بعضی‌ها به تعدادی از مهمانان برنامه‌ام اعتراض می‌کنند، می‌گویند چرا فلانی را آورده‌ای و به او میدان داده‌ای. حال‌آن‌که رسانه‌هایی نظیر بی‌بی‌سی و اسکای نیوز با همین افراد، یعنی کسانی نظیر مت هنکاک گفتگو می‌کنند، اما اگر من این کار را بکنم می‌گویند به اینها میدان می‌دهی. برای من مهم است حرف خودمان را بزنیم و آنطوری که خوشحال‌مان می‌کند زندگی کنیم. شما هم بیایید و کامنت بگذارید. بنویسید که افتضاح است و خوشتان نیامده. اما من حق دارم طوری که می‌خواهم زندگی کنم. و نتیجه‌اش را هم دیده‌ام. فکر می‌کنم دنیا به آدم‌هایی با ذهنیت باز نیاز دارد،‌ آدمهایی که کاملا سیاه یا سفید نباشند. هدف من هم همین است، و این بیش از هر چیزی خوشحالم می‌کند.

یورونیوز: مقامات امارات امیدوارند که تا سال ۲۰۳۱ میزبان ۲۰ شرکت نوپای تک‌شاخ باشد. رشد بازار کارآفرینی چطور است؟

استیون بارتلت: اگر به‌دنبال کسب‌وکارهای تک‌شاخ فعلی و بعدی هستید،‌ باید گفت شرکت‌هایی که الان بیشترین رشد را دارند همگی در وب‌۳ هستند. فضای چنین رشدی اینجاست. اگر من به‌جای امارات بودم و می‌خواستم ۲۰ تک‌شاخ برتر ده سال آینده را جذب کنم،‌ اینجا را میزبان کسب‌وکارهای وب‌۳ می‌کردم. سعی می‌کردم زیرساخت تهیه کنم و استعداد جذب کنم، و در کنار ایجاد حال‌وهوای دوستانه رو استارتاپ‌های وب‌۳ یعنی شرکت‌های زنجیرهٔ بلوکی و رمزارز سرمایه‌گذاری کنم. من هیچ بازار دیگری را نمی‌شناسم که شرکت‌ها در آن از صفر به حد تک‌شاخ برسند و اساسا روی اینها سرمایه‌گذاری می‌کنم.

یورونیوز: اگر به قبل برمی‌گشتید چه کار متفاوتی می‌کردید؟

استیون بارتلت: اگر به قبل برمی‌گشتم و مسائل فعلی را می‌دانستم، هر کاری را طور دیگری انجام می‌دادم. مردم معمولا چنین حرفی نمی‌زنند و می‌گویند «پشیمان نیستیم». اما این به‌نظرم حرف بیجایی است. اگر من باشم هر کاری را متفاوت با قبل انجام می‌دهم. اگر برای همهٔ آزمون‌وخطاهای ده سال پیشم جوابی داشتم، کارهای غلط را نمی‌کردم و کارهای درست را زودتر می‌کردم. دیگران می‌گویند من در جوانی به موفقیت رسیدم، اما می‌دانم که اگر بیشتر به خودم اعتقاد داشتم و زیرساخت بهتری در اختیارم بود زودتر به اینجا می‌رسیدم. اگر در ۱۶ سالگی متوجه شده بودم که این نوجوان چند کسب‌وکار راه‌انداخته و پول خوبی درآورده، می‌گفتم چرا باید به کلاس بهداشت و سلامت اجتماعی بفرستندش. باید بر علائق او تکیه کنیم و برای نمونه سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار یادش بدهیم. توجه او به آن کلاس ۲۰ درصد بوده و به بیزنس ۱۰۰ درصد. اما نظام آموزشی ما این‌طور طراحی نشده و شدیدا نمره‌محور است.

آگهی

یورونیوز: چه توصیه‌ای برای کارآفرینانی که مسیر شما را می‌روند دارید؟

استیون بارتلت: مهمترین چیزی که دربارهٔ کسب‌وکار یاد گرفته‌ام این است که حاصل کار شما بیش از هم به این بستگی دارد که چقدر خوب افراد را استخدام می‌کنید. این نکته را سه سال بعد از ورودم به کسب‌وکار فهمیدم. اما در واقع اگر به تعریف شرکت نگاه کنید می‌بینید که شرکت گروهی از افراد است، ولی متوجه این نکته نبودم. شمای کارآفرین فکر می‌کنید که مسئله به شما و سواد و استعدادتان وابسته است. اما یادم هست که وقتی تعدادی از افراد واقعا استثنایی را استخدام کردیم همه چیز عوض شد. استرس نداشتم، آنها چیزهایی می‌دانستند که من نمی‌دانستم، همهٔ معماها حل شد و این مسئله حیاتی بود. فقط آرزو می‌کنم کاش کسی زودتر به من گفته بود که شرکت شما درواقع نوعی شرکت استخدام افراد است.