بیست و پنج سال بعد از ساخته شدن فیلم «هامون» داریوش مهرجویی، اینک محمد رحمانیان، نمایشنامه نویس و کارگردان سرشناس تئاتر، نمایش «هامون بازها» را در مورد این فیلم و هواداران آن در تالار وحدت تهران روی صحنه برده است.
رحمانیان قرار بود در سال ۱۳۸۸ و در سالروز درگذشت خسرو شکیبایی (بازیگر فیلم هامون) این نمایش را در فرهنگسرای نیاوران به صحنه ببرد اما مجوز آن از طرف وزارت ارشاد صادر نشد. او دربارۀ مشکلاتی که در گذشته برای اجرای این نمایش پیش آمده بود گفته است: « برای اولین بار نمایشنامه «هامون بازها» را در بهار سال ۸۸ تمرین کردیم که همزمان نگارش متن آن هم آغاز شد. قرار بود این نمایش در اولین سالگرد درگذشت مرحوم شکیبایی روی صحنه رود، ولی به دلایلی که همه به خوبی میدانند این اتفاق نیفتاد. در سال ۸۹ «هامون بازها» را با گروه دیگری تمرین کردم که در آن زمان بازیگرانی از جمله رضا عطاران و شقایق فراهانی هم حضور داشتند و قصد بر این بود که نمایش را به جشنواره فجر سال ۸۹ برسانیم و بعد از آن اسفند ماه در تئاترشهر اجرای عمومی کنیم، اما متأسفانه چند روز مانده به شروع اجرا، لیست بلندبالایی از ممیزی و حذفیات ناجور به من داده شد که یکی از آنها حذف کامل یکی از شخصیتهای نمایش بود.»
رحمانیان درباره ممیزیهایی که در آن دوره در نمایشنامهاش اعمال شده بود، گفت: «به نظر میرسد این ممیزان در ایران زندگی نمیکنند چون حذفهای عجیب و غریبی را به کار وارد کرده بودند. البته به میزان سواد کاری آنها کاری ندارم، اما مثلا در سال ۸۹ یکی از مواردی که باید حذف میشد کلمه «چُستَک» بود که من آن را از یکی از نمایشنامههای اکبر رادی گرفته بودم و هادی مرزبان هم آن اثر را اجرا کرده بود. این کلمه به معنی «دمپایی» است، اما زیر آن خط کشیده شده بودند که حذف شود و همین مورد نشان میدهد که گاهی افراد ممیز چه ذهنیتی دارند.»
به گفتۀ رحمانیان، این نوع ممیزی ها، کار او را نابود میکرد و به همین دلیل او از اجرای «هامون بازها» در سال ۸۹ منصرف شد و حالا در این دوره به گفتۀ خودش «با اعتماد به نفس» بیشتری آن را روی صحنه برده است.
«هامون بازها»ی رحمانیان و «هامون بازان» مانی حقیقی
محمد رحمانیان نمایش «هامون بازها» را بر اساس فیلم مستند «هامون بازان» ساختۀ مانی حقیقی نوشته و کارگردانی کرده است، مستندی که حقیقی در مورد فیلم «هامون» داریوش مهرجویی که به فیلم «کالت» سینما دوستان ایرانی تبدیل شده، ساخته است. به گفتۀ رحمانیان، «هامون بازها»، دربارۀ هفت نفر از کسانی است که یا علاقه شدیدی به فیلم «هامون» دارند یا از آن متنفر هستند و در واقع به نحوی این فیلم وارد زندگی آنها شده است.
نمایش «هامون بازها»، ساختاری اپیزودیک دارد که هر بخش آن با نمایش قسمتی از یک فیلم ایرانی مثل «سوتهدلان»، «گوزنها»، «ضیافت» و «مرثیه» نشانهگذاری شده است.
مانی حقیقی، کارگردان فیلم مستند «هامون بازان» در مورد اقتباس محمد رحمانیان از فیلم او برای تئاتر می گوید: « در سال ٨٨ آقای رحمانیان با من تماس گرفتند و گفتند میخواهند نمایشنامهای براساس مستند من بنویسند و من هم اجازه دادم که بهخاطر حوادث سال ٨٨، آن تئاتر اجرا نشد. دوباره در سال ٨٩ که ما سر پیشتولید فیلم «پذیرایی ساده» بودیم، ایده ساخت این تئاتر را مطرح کردند و حتی صدایی هم از من ضبط کردند برای پخش در تئاترشان، که باز هم مشکلاتی وجود داشت و تئاترشان روی صحنه نرفت، تا اینکه حالا برای بار سوم برای اجرای این تئاتر اقدام کردهاند.»
حقیقی در مورد نقش اش در این نمایش گفت: « اصلا نمیدانم چطور میشود از فیلمی که من ساختهام، اقتباس کرد. عمدا هیچ دخالتی در پروسه شکلگیری این تئاتر نداشتم تا خودِ کار را ببینم. برایم خیلی جالب است ببینم از روی فیلم من، چه تئاتری ساخته شده.»
مانی حقیقی در مورد فیلم مستندی که دربارۀ محبوبیت فیلم «هامون» ساخته است، می گوید: «آقای میرکریمی از من خواستند درباره «هامون» مستند بسازم. راستش اصلا «هامون» جزء فیلمهای موردعلاقهام هم نیست، فقط به من سفارش شد و من هم پذیرفتم این فیلم را بسازم. چالش اصلی چنین سفارشی این بود که چطور میتوان راجع به فیلمی که اینهمه محبوب است، یک مستند ساخت؟ وقتی شروع به کار کردم، متوجه شدم محبوبیت این فیلم، برایم از خود فیلم جذابتر است و این محبوبیت، برایم از خود فیلم مهمتر بود. بعد دیدم درباره خودِ فیلم بهقدری قصه گفته شده و نقد و نظر نوشته شده که دیگر نکتهای باقی نمانده که قرار باشد در مستند مطرح شود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره محبوبیت «هامون» فیلم بسازم. همان زمان فراخوانی دادم با عنوان «هامونبازان جهان کجایید؟» و از طرفداران این فیلم خواستم از طریق ایمیل و فکس برایم توضیح دهند که چرا از این فیلم خوششان میآید. تعداد خیلی زیادی نامه به من رسید که براساس آن نامهها با چند نفر قرار گذاشتم که نهایتا پنجنفرشان، سوژههای مستندم شدند.»
به گفتۀ مانی حقیقی، مستند «هامون بازان» با حذف ۲۵ دقیقه از آن(حدود ۵۰ درصد فیلم) از شبکۀ چهار صدا و سیما پخش شد.
حقیقی، فیلم «هامونبازان» را «جزء بزرگترین شکستهای کاری» خود می داند و در توضیح آن می گوید: «خیلی سال طول کشید تا دلیلش را بفهمم. یک روز بالاخره فهمیدم هامونبازهای واقعی و خیلی افراطی، آدمهایی نیستند که به فراخوانی که من دادهام جواب دهند. آنها آنقدر آدمهای عجیب و غریبی هستند که فراخوان من برایشان هیچ اهمیتی ندارد و اصلا برایشان مهم نیست که عشقشان با «هامون» در یک فیلم منعکس شود. بنابراین اساسا سیستم انتخاب سوژه من اشتباه بوده. باید میفهمیدم هامونبازهای افراطی، محال است به فراخوان من پاسخ دهند. ما بعد از آن فراخوان، با هامونبازهای غیرافراطیتر مواجه بودیم، به همین دلیل، فیلمم سوژههای قویای نداشت و شکست خورد. البته امیدوارم نمایش آقای رحمانیان نمایشی خوب باشد و لااقل یک ققنوسی از خاکستر فیلم من سر بلند کند. چون خود فیلمم که خیلی ضعیف است و البته که سانسورهای تلویزیون ضعیفترش هم کرده.»
چرا «هامون» محبوب است؟
کمتر فیلمی را در سینمای ایران میتوان یافت که به اندازه «هامون» توانسته باشد در میان تماشاگران ایرانی محبوبیت یافته و به نمونه ای از یک فیلم «کالت» در سینمای ایران تبدیل شود.
«هامون» (محصول ۱۳۶۸)، ملودرامی خانوادگی است که به زندگی روشنفکر به بن بست رسیده ای به نام حمید هامون (با بازی خسرو شکیبایی) و همسرش(با بازی بیتا فرهی) می پردازد. مهرجویی در این فیلم، سرگشتگی فلسفی و بحران روحی و فکری حمید هامون را به عنوان نمادی از روشنفکران به ته خط رسیدۀ ایرانی تصویر کرده است. روشنفکری که نه تنها دچار بحران هویت شده و به پوچی فلسفی رسیده بلکه در زندگی خانوادگی نیز شکست خورده است. «هامون»، برشهایی کوتاه از زندگی حمید هامون بود که مثل پازل در کنار هم قرار گرفته و تصویر این روشنفکر متزلزل سرگردان را کامل میکرد.
وقتی هامون در سال ۱۳۶۸ به نمایش درآمد، روشنفکران و هواداران سینمای مهرجویی را غافلگیر کرد. برخی از آنها تصویر واقعی خود را در شخصیت و رفتار حمید هامون دیدند و با پریشانیهای فکری و فلسفی او همذات پنداری کرده و آن را ستودند و برخی دیگر گرایش عرفانی و اگزیستانسیالیسم شرقی آن را به حساب «فرصتطلبی» مهرجویی و «سازشکاری او با حکومت» و نظام تولید سینمایی ایران ارزیابی کردند. این دسته از منتقدان و روشنفکران، هنگامی که حمایت مسئولان سینمایی ارشاد از مهرجویی و فیلم «هامون» را دیدند، موضع مخالفی در برابر فیلم و مهرجویی گرفتند. محمد رحمانیان در مورد رابطه اش با «هامون» مهرجویی می گوید: «خودم از علاقمندان فیلم «هامون» بودم و همواره به این فکر میکردم که چطور یک فیلم با نسلهای بعد از خود این گونه ارتباط برقرار میکند؛ به ویژه قشر روشنفکر مثل روزنامهنگاران، نویسندگان و شعرا. البته فیلم مانی حقیقی پاسخ بسیاری از سوالات من را داده بود و همان فتح بابی شد تا سراغ نوشتن نمایشنامه «هامون بازها» و اجرای آن بروم.»
به نظر امیر حسین سیادت، منتقد سینما، «هامونبازها»ی رحمانیان مسألهای به شدّت چالش برانگیز را به بحث و تحلیل گذاشته است. سیادت، در مورد فرهنگ «هامون بازی» در میان شیفتگان فیلم مهرجویی می نویسد: «رحمانیان انگشت بر جنبۀ تخدیری و آیینیِ نهفته در عملِ «تکرار» گذاشته؛ عملی که هامونبازها به آن مفتخرند؛ آنها با هم کورسِ «هامون» بینی گذاشتهاند. نیازمندِ آنند که طی مناسکی خاص مدام دورِ هم جمع شوند و دیالوگهای فیلم را طوطیوار تکرار کنند. هامونبازی بدل به فرقهای شده و رهروانی دارد که بی آن که بکوشند با هر بار دیدنِ فیلم مواجهۀ نقادانهتری با آن داشته باشند، بیشتر در آن ذوب میشوند و برایش یقه میدرانند؛ درست مثلِ عشاقِ سینهچاکِ منچستر یونایتد در «فنز». نتیجه این که کُنش مدرن و روشنفکرانۀ نقد رسماً مرخص میشود و جای خود را به آدابِ پیشامدرنِ قبیلهای میدهد. اینجا دیگر استادیوم عملاً تفاوتی ماهوی با سینما ندارد. آدمها میتوانند حتّی به خاطرِ «هامون» دزدی کنند و دست به اسلحه ببرند (ارتباطِ نمایش با «هفتِ» فینچر که در آغاز بر آن تأکید میشود از همینجاست، و رخدادهای جاری در هر صحنۀ «هامونبازها» چه نسبتِ مستحکم و معناداری با فیلمهای پسزمینه دارند).»
«هامون بازها»؛ نوستالژیک یا ضد نوستالژی
اجرای نمایش «هامون بازها»، بازتاب متفاوتی در رسانه ها و در میان منتقدین داشته است. امیرحسین سیادت، منتقد فیلم، «هامون بازها» را از نظر درونمایه و فرم اجرایی، نقطۀ تلاقیِ آثارِ قدیمیترِ رحمانیان مثل «ترانههای قدیمی» و «فنز» دانسته و در ستایش آن می نویسد: « هامون بازها، نمایشی بازیگوش، هجوآمیز و رندانه است که در کُنه عمیقاً تلخ است امّا خوب خنده میگیرد، حتّی از خودِ هامونبازها.»
به اعتقاد سیادت، کسانی که به خاطرِ وجهِ نوستالژیک نمایشهای اخیرِ رحمانیان از او دور شده بودند حالا میتوانند با خیالِ راحت به تماشای «هامونبازها» بروند، «چرا که این یکی سراپا ضدّ نوستالژی است».
اما برخلاف نظر سیادت، آراز بارسقیان و غلامحسین دولتآبادی، نوستالژی را عنصر اصلی نمایش «هامون بازها» دانسته و در نقد خود بر این نمایش، به انتقاد از شیوۀ اجرایی آن پرداخته و می نویسند: «نمایشهای عاشقانههای ناآرام و همین کار تازۀ «هامون بازها» با مختصاتی کمی متفاوت اما در ساختاری یک شکل دارد تئاتر ما را پر میکند و این بار نوبتش است که از سینماهای سطح شهر و سالن اصلی تئاتر شهر به بزرگترین و اصلیترین سالن شهر یعنی تالار وحدت کشیده شود. یعنی از عناصر مشترک تمام آنها استفاده از نوستالژی است. خواه ترانههای محلی باشد خواه قدیمی، خواه فیلم هامون باشد خواه فیلمهای عاشقانهی کلاسیک و دیگری، شباهت پیدا کردن زیاد اینها. عجب این است که همگی به جد در این زمینه گام برمیداریم و نهایت کوشش خود را برای از اعتبار انداختن تئاتر به کار میبریم.»
این دو نویسنده، نمایش های اخیر رحمانیان را که تلفیق موسیقی و نمایش یا به عبارتی نوعی «تئاتر موزیکال» است، تلاشی برای احیای «آتراکسیون های لاله زاری» معرفی کرده و می نویسند: «آنچه در سالن اصلی تئاتر شهر دیدیم شباهت زیادی میان نمایش “ترانههای محلی” نوشته و کار “محمد رحمانیان” و آنچه که در تئاترهای لالهزار به آتراکسیون موسوم بود وجود دارد و عجب است که چرخ تاریخ میگردد، میگردد و میگردد تا در مرداد ماه ۱۳۹۳ دوباره بعد از شصت سال آن دوران سیاه تئاتر لالهزار را تکرار کند.»
علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، اشکان خطیبی، هومن برق نورد، مهدی ساکی و پرستو رحمانیان، بازیگران نمایش «هامون بازها» را تشکیل می دهند. «هامون بازها» تا ۲۹ مردادماه در تالار وحدت روی صحنه خواهد بود.