خونین‌ترین حملات ‌انتحاری کابل؛ اهل‌ رسانه نهراسید، مدرسه ‌ملاله تعطیل نشد

خونین‌ترین حملات ‌انتحاری کابل؛ اهل‌ رسانه نهراسید، مدرسه ‌ملاله تعطیل نشد
Copyright یورونیوز
Copyright یورونیوز
نگارش از Masoud Imani KalesarSallyann Nicholls
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو:Copy to clipboardCopied

آیا افغانستان را باید «انتحارستان» نامید؟ چرا هر روز غیرنظامیان قربانی می شوند؟ مسئولیت حفظ جان مردم با کیست؟ این‌ها برخی از سوالاتی بود که مرا واداشت تا پیشنهاد سفر به کابل و تهیه گزارش‌هایی از آنجا را بدهم. یکی از مقاماتی که می خواستم با او مصاحبه کنم وزیر جدید معارف افغانستان، میرویس بلخی بود.

آگهی

کابل سالهاست به انتحار و انفجار عادت دارد، جایی که مرگ هر لحظه بر زندگی تک تک پایتخت‌نشینان سایه می‌افکند. کابل اما در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۸ میلادی حمله انتحاری متفاوتی را به خود دید.

عامل انتحاری داعش در ظهر «شنبه خونین» با آمبولانسی مملو از مواد منفجره با این بهانه که بیمار اورژانسی دارد از ایست بازرسی اول گذشت. در ایست بازرسی دوم در «چهارراهی صدارت» سربازان متوجه او شدند. دگمه‌ای فشرده شد و انفجاری مهیب کابل را لرزاند. صدها نفر در میان آتش و دود و باران ترکش تکه‌های آمبولانس بمبگذاری شده گرفتار شدند، ۲۳۵ نفر زخمی شدند و۱۰۳ نفر جان باختند.

تصاویر تکان‌دهنده را در اتاق خبر و اغلب هنگام تدوین می‌بیینم. این تصاویر مستثنی نبودند اما عکسی از رویترز مرا بیش از همه به خود وا می‌داشت. عکس کودکی خونین با سر باندپیچی شده در آمبولانس. او زنده مانده وی یکی از زخمی‌های آن روز بود. بنا به گزارش سازمان ملل متحد تنها در سال ۲۰۱۶ میلادی ۹۲۳ کودک در افغانستان کشته و بیش از ۲۵۰۰ کودک دیگر زخمی شدند، بعضی از آنها در راه خانه تا مدرسه.

رویترز
کودکی که از حمله انتحاری به کابل جان سالم به درد بردرویترز

آیا افغانستان را باید «انتحارستان» نامید؟ انتحارستان نامی است که اهالی هزاره و تاجیک‌ منطقه «دشت برچی» کابل، ظاهراً به سخره، به یک اداره داده و پلاکاردی روی دَر آن نصب کرده بودند.

چرا هر روز غیرنظامیان قربانی می شوند؟ مسئولیت حفظ جان مردم با کیست؟ طالبان بر افتاد، میلیاردها دلار هزینه شد و هزاران سرباز به خاک افتادند اما افغانستان همچنان ناامن است. آیا نظامیان خارجی حاضر در افغانستان ناکام مانده‌اند؟ روزی نیست که طالبان دست به عملیات انتحاری نزند!

این‌ها برخی از سوالاتی بود که مرا واداشت تا به مدیران یورونیوز پیشنهاد سفر به کابل و تهیه گزارش‌هایی از آنجا را بدهم. آنها با رغبتی نه چندان زیاد موافقت کردند. اواسط ماه آوریل در کابل بودم.

لیسه (دبیرستان) ملاله و انفجار خونین کابل

یکی از مقاماتی که می خواستم با او مصاحبه کنم «میرویس بلخی» وزیر جدید معارف (آموزش و پرورش) افغانستان بود. آقای بلخی مرا با خود ابتداء به لیسه (دبیرستان) استقلال برد، دبیرستانی در نزدیکی ارگ، کاخ ریاست جمهوری افغانستان، جایی که تک تیراندازها در آن مستقر هستند. به خاطر ملاحظات امنیتی اجازه تصویربرداری از آنها ورودی مدرسه را نیافتیم.

در مدرسه استقلال از آقای بلخی پرسیدم «چطور در یک فضای امنیتی می‌توان انتظار داشت دانش‌آموزان با فراغ بال به یادگیری بپردازند؟» آقای بلخی در پاسخ می گوید: «صادقانه بگویم که مردم افغانستان بسیار جسارت دارند. به رغم انواع تهدیداتی که افغانستان با آن مواجه است اما علاقمندی به معارف، به مکتب، به مدرسه بی‌نهایت است».

مدرسه بعدی که به بازدید آن می‌رویم «ملاله» است، مدرسه‌ای دخترانه که در حدود ۱۰ متری ایست بازرسی در چهارراهی صدرات قرار دارد. موج انفجار در شنبه خونین کابل در و پنجره‌های این مدرسه را خرد کرد و شیشه‌های آن را ترکش‌وار به داخل کلاس‌ها پراکند.

شفیقه احمدی وردک، مدیر مدرسه ملاله، تکه پاره‌های آمبولانسی را روبروی وزیر معارف گذاشت که عوامل مدرسه خودشان از محل انفجار جمع آوری کرده بودند. وی عکس‌ها و ویدئوهایی را که آن روز گرفته بود به من نشان داد. یکی از عکس‌ها بسیار دلخراش بود، و دلخراش‌تر از آن،‌ توصیف خود شفیقه از شنبه خونین کابل بود.

یورونیوز
شفیقه احمدی وردک، مدیر مدرسه ملالهیورونیوز

او می‌گفت: «دستی را دیدم که قطع شده بود و می‌لرزید. و حتی امروز [حدود سه ماه پس از انفجار] در آن گوشه از حیات که درختان زیادی داریم، وقتی هوا طوفانی است از شاخه‌های درختان، کفش و کلاه و تکه های دل و جگر و اعضای صورت انسانها پایین می‌افتد.»

خوشبختانه در روز حادثه مدرسه ملاله تعطیل بود و به هیچ کدام از کارکنان و دانش آموزانش آسیبی نرسید.

با آقای بلخی و محافظان مسلح او سر کلاس دختران خردسال می‌رویم. از او درباره محافظانش می پرسم و اضافه می‌کنم که کمتر کشوری هست که وزیر معارفش با محافظان کلاشنیکف به‌دست از کلاس کودکان خردسال دیدن کند.

می‌گوید: « ببینید، کاری که من یا خانم وردک انجام می‌دهیم هیچ فرقی با یک سرباز که در جبهه در برابر دشمن می جنگند، ندارد. 'لشکر جنگ' همیشه در تلاش است تا از فرصت استفاده کند تا خود من را هم حذف کند.از ناگزیری این محافظان جوان همراه من هستند تا لااقل در جمع در برابر جهل مبارزه بکنیم.»

یورونیوز
مسعود ایمانی کله‌سر خبرنگار یورونیوز و میرویس بلخی وزیر معارف (آموزش و پرورش) افغانستانیورونیوز

حدود ۶۰٪ جمعیت افغانستان بی سوادند. بنا به آمار یونیسف ۳.۷ کودک افغان از آموزش محروم هستند. حدود ۶۰٪ کودکان محروم از تحصیل را دختران تشکیل می دهند. از وزیر معارف می‌پرسم فکر می‌کند اگر بیسوادی ریشه‌کن شود حملات تروریستی هم پایان می‌یابد و قبل از این که جمله‌ام تمام شود، پاسخ می‌دهد: «صد درصد!»

بعد از دیدار و مصاحبه با وزیر معارف و چند تن دیگر از مقامات افغانستان و تهیه گزارش‌ها آماده پرواز به سوی دفتر یورونیوز در لیون فرانسه بودم تا تدوین ویدئوها را شروع کنم. صبح روز۳۰ آوریل ده دقیقه دیرتر از موعد به فرودگاه رسیدم و اصرارم برای دریافت کارت پرواز بی‌فایده بود. اولین پرواز بعدی به فرانسه روز بعد بود.

خونین‌ترین روز اهل رسانه در افغانستان

کارم را در کابل انجام داده و آماده خداحافظی با افغانستان بودم. اما کابل آبستن حادثه‌ای متفاوت بود، این بار برای من و همقطاران من؛ روزنامه نگاران و تصویربرداران، تا خونین‌ترین روز اهل رسانه در افغانستان ثبت شود.

یورونیوز
خبرنگار یورونیوز در حال تهیه گزارش بعد از انفجارهای انتحاری ۳۰ آوریل ۲۰۱۸ در کاببلیورونیوز

چاره ای نبود، دوستان و محافظانی که مرا همراهی می کردند در فرودگاه به سراغم آمدند و گفتند که در محله «شش درک»، نه چندان دور از فرودگاه کابل، حمله انتحاری شده است. از چهارراه شش درک که می گذشتیم گفتند که ۳۰۰ متر با محل انفجار فاصله داریم، جایی که مهاجم اول با یک موتورسیکلت بمبگذاری شده دست به حمله انتحاری زده بود. همکاران افغان از رسانه‌های مختلف برای پوشش خبری به سمت محل شتافته بودند.

آگهی

تصویربردار نداشتم و تصمیم گرفتم خودم بروم و با گوشی موبایل هم که شده تصویر بگیرم و گزارشی تهیه کنم. دنبال سیم رابطی بودم که بتوانم میکروفونم را با آن به موبایل وصل کنم. جیب‌های کیف دستی‌ام را زیر و رو کردم. آن را در لیون جا گذاشته بودم.

برای داشتن صدا و تصویر باکیفیت و قابل پخش چاره‌ای نبود جز این که هرچه زودتر دنبال تصویربردارم، حسن نیکزاد بروم. حسن در جای دیگری مشغول کار بود و نمی‌توانست به من ملحق شود. از خانم شاهی، همکار و راهنمای‌مان در کابل خواستم تا تصویربردار دیگری برایم پیدا کند.

در این گیر و دار، عامل انتحاری دوم خود را در هیأت یک تصویربردار جا زده، خود را به خبرنگاران و تصویربردارانی که از حمله انتحاری اول گزارش تهیه می‌کردند رسانده بود و مواد منفجره همراه خود را منفجر کرده، جان ۹ نفر از همقطاران افغان مرا گرفته بود.

یکی از ۹ روزنامه‌نگاری که در این حمله انتحاری جان سپرد یارمحمد توخی، تصویربردار طلوع نیوز بود. چند روز پیش با هم آشنا شده بودیم، در مراسم فارغ التحصیلی کماندوهای ويژه در پادگانی در حومه کابل. آشنایی و دوستی‌مان شروع شد و عکس‌هایی به یادگار گرفتیم. از خود می‌پرسم چرا او جان باخت و من جان بدر بردم؟!

نوروز علی رجبی سمت چپ تصویر و یارمحمد توخی، تصویربردار طلوع نیوز سمت راست تصویر

از حیات سکندری، تصویربرداری که آن روز برای اولین بار می‌دیدمش تلفنی خواستم تا خود را به روبروی مرکز فوریت‌های پزشکی کابل برساند. حیات عرق‌ریزان سر رسید.

آگهی

روبروی مرکز فوریت‌های پزشکی کابل، مصاحبه با داغداران آسان نبود. آنهایی که عزیزان خود را از دست داده بودند آنقدر ناراحت و خشمگین بودند که هیچ خبرنگاری جرأت نمی‌کرد میکروفون را جلوی صورتشان بگیرد و چیزی بپرسد.

به من و حیات هم توصیه شد از دور تصویربرداری کنیم. به هر تقدیر، تصاویر را گرفتیم و پریدیم داخل خودرو تا به شش درک برویم و از آثار به‌جا مانده از دو حمله انتحاری آنجا تصویر بگیریم، خواستی که محقق نشد. گوشی همراه حیات زنگ خورد و او خبری تلخ دریافت کرد. نوروز علی رجبی، عموزاده‌اش، گزارشگر تلویزیون ۱ افغانستان در بین جان باختگان حمله انتحاری دوم بود. نوروز تک فرزند بود، فقط مادری و همسری آبستن در خانه داشت. حیات باید برای شناسایی و تحویل گرفتن پیکر نوروز به بیمارستان می‌رفت.

خبرسازانی که خود خبرساز شدند

روز بعد با کابل و افغانستان، کشوری که برای حدود چهار دهه درگیر خشونت و جنگ است وداع گفتم. این سوال‌ها در ذهنم می‌گشت که آیا روزی خواهد رسید که وزیر معارف افغانستان بدون محافظ مسلح از کلاس‌های درس کودکان بازدید کند؟ آیا روزی خواهد بود که آمبولانس‌ها در خیابانهای کابل نه دیگر مواد منفجره حمل کنند و نه کودکان زخمی شده در عملیات انتحاری را ؟! اغلب شهروندان و به ويژه دانشجویان دانشگاه کابل معتقد بودند که دیری نمی‌گذرد که آن روز فرا می رسد.

گزارش‌های دیگر خبرنگار یورونیوز از سفر به افغانستان

ویدئو و متن کامل مصاحبه با دکتر عبدالله عبدالله، رئیس اجرائیه افغانستان، قسمت اول:عبدالله عبدالله: به مردم افغانستان حق می‌دهیم ناراضی بوده و از ما شکایت داشته باشند، قسمت دوم: عبدالله عبدالله: آیا در داخل حکومت افغانستان نگاه قومی وجود دارد؟ بله

ویدئو و متن کامل مصاحبه با امرالله صالح، رئیس پیشین امنیت افغانستان، قسمت اول:امرالله صالح: پاکستان یک دولت شیطانی است، قسمت دوم: امرالله صالح: روسیه اگر بخواهد می‌تواند بازی را در افغانستان تغییر دهد، قسمت سوم: امرالله صالح: خون جهان سوم ارزش خون جهان اول را ندارد، قسمت چهارم: امرالله صالح: طالبان با لشکر پاکستانی آمدند و تاکستانهای ما را از بین بردند

آگهی

دو گزارش از زنان و دانشجویان دانشگاه کابل:
افغانستان؛ دانشجویان کابل درباره کشورشان چه می‌اندیشند؟
فیتنس زنان در کابل؛ ورزشی که جسارت می‌طلبد

خبرنگار • Masoud Imani Kalesar

ویرایشگر ویدئو • Sallyann Nicholls

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

یک زن سفیر افغانستان در ایالات متحده آمریکا شد

روایت خبرنگار یورونیوز از «روز خونین رسانه‌‌ها» در کابل

افزایش تنش میان اسلام‌آباد و کابل؛ طالبان: ده‌ها پاکستانی در حملات اخیر داعش در افغانستان دست داشتند