بیشتر تحلیلگران و کارشناسان روس بر این باور هستند که ایالات متحده به معنای واقعی به دنبال خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد نیست.
بیش از ده روز بود که تیتر نخست رسانهها و شبکههای خبری، «جمال خاشقچی» روزنامه نگار سعودی مقتول در کنسولگری عربستان در استانبول بود که به یکباره دونالد ترامپ با اعلام این موضوع که کشورش قصد دارد از پیمان منع موشک های هستهای میانبرد (INF) خارج شود، خبر اول رسانهها را به سوی خود چرخاند.
شاید موارد متعدد خروج یکجانبه ایالات متحده تحت زعامت ترامپ از معاهدات بینالمللی، از برجام گرفته تا میثاق تغییرات اقلیمی پاریس، رویه جدید واشنگتن را برای ناظران جا انداخته باشد اما اینبار یک پرسش اساسی وجود دارد: دولت ترامپ با خروج از این پیمان، چه چیزی به دست خواهد آورد؟
به توییتر یورونیوز فارسی بپیوندید
از گزینه صفر تا پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد
پس از ناکام ماندن پیشنهاد «گزینه صفر» ریگان در سال ۱۹۸۱ که به نظر میرسد بیشتر یک ژست سیاسی بود تا برنامه ای در راستای تحقق هرچه بیشتر امنیت در نظام بین الملل، گفتوگوها و مذاکرات میان مسکو و واشنگتن ادامه پیدا کرد. براساس «گزینه صفر»، دو طرف بخش عمدهای از موشکهای هستهای خود را از خاک اروپا جمع میکردند. اگرچه هیچگاه مذاکرات رسمی به دنبال برنامه گزینه صفر میان شوروی و آمریکا صورت نگرفت، اما آرام آرام طرفین دریافتند که اگر نخواهند به حقوق و محدودیتهای برابر پایبند باشند، در بنبست گفتوگو توقف خواهند کرد. نهایتا با میانجیگری مارگارت تاچر، نخست وزیر وقت بریتانیا، کرملین و کاخ سفید بار دیگر در مسیر گفتوگو و مذاکره قرار گرفتند و به دنبال دیدار رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا با میخائیل گورباچف، آخرین دبیر کل اتحاد جماهیر شوروی در اکتبر ۱۹۸۶، پنجره جدیدی در مذاکرات طرفین گشوده شد. برآیند نشست ریکیاویک در سال ۱۹۸۶ به پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد در سال ۱۹۸۷ میان کارتر و گورباچف ختم شد؛ پیمانی که پس از فروپاشی شوروی نیز، کرملین همچنان به آن متعهد باقی ماند.
با فروپاشی شوروی، اگرچه جنگ سرد میان دو ابرقدرت به پایان رسید، اما همچنان چالشهایی از آن دوران برای روسیه باقی ماند؛ بحشی از این چالشها به سلاحهای هستهای مربوط میشود و البته به نظر میرسد که مسکو همواره میکوشد تا آنها را به فرصت تبدیل کند؛ چرا که این موضوع، ابزار مهمی در راستای چانهزنی با ایالات متحده است.
بدون شک پیمانهای کنترل تسلیحات، به میزان قابل ملاحظهای از تسلیحات هستهای کاسته است؛ چرا که با افزایش این گونه جنگ افزارها، همواره بیم آن وجود دارد که مبادا دولتها به استفاده عملی از آن دست بزنند؛ پیمانی که اکنون با اما و اگرهای فراوانی مواجه شده است. البته این نخستین مرتبه نیست که امریکا، روسیه را به نقض این پیمان متهم میکنند؛ پیش تر نیز در اوایل ژوئیه سال ۲۰۱۴ مسکو از سوی واشنگتن متهم به نقض پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد شد و پس از آن کاخ سفید بارها و بارها این ادعا را مطرح کرد و کرملین نیز همواره آن را بیاساس و تکرار ادعاهای بیسند دانست.
اما و اگرهای واشنگتن برای باقی ماندن در INF
واشنگتن با خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد، چه چیزی به دست میآورد؟ بیشتر تحلیلگران و کارشناسان روس بر این باور هستند که ایالات متحده به معنای واقعی به دنبال خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد نیست، چرا که اگر چنین رویکردی را آغاز کند، اهرم اصلی فشار در مقابل روسیه را در عرضه روابط بینالملل نخواهد داشت.
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه در واکنش به سخنان ترامپ تاکید کرد که اگر آمریکا به صورت یکجانبه از این پیمان خارج شود، روسیه نیز مقابله به مثل خواهد کرد و دست به اقدامات متقابل میزند. رویکردی که یادآور نظریه صلح مسلح و گفته کنت والتز از پیشگامان دفاع از گسترش سلاح های هستهای است که آن را زمینه ساز صلح و جلوگیری از وقوع جنگهای بزرگ میان قدرتهای بزرگ میداند؛ چرا که به اعتقاد وی، سلاحهای هستهای باعث ایجاد چنان ترسی از پیامدهای کاربرد آن در میان کشورها خواهد شد که بازیگران اصلی جهان را از توسل به این نوع تسلیحات باز می دارد.
«دمیتری کریسانوف» در یادداشتی برای خبرگزاری تاس روسیه نوشت: «اینکه ترامپ میگوید دیگر تحمل باقی ماندن در معاهده منع موشکهای هستهای میانبرد را ندارد، نه تنها روسیه را به اجرای آن باز نمیگرداند؛ بلکه میتواند به تقویت کرملین نیز منجر شود.» این تحلیلگر روس همچنین به همزمانی سفر جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا به روسیه و نقش وی در رویکرد و اظهارات ترامپ برای خروج از این معاهده اشاره میکند و تاکید دارد که به نظر میرسد بولتون طی مذاکرات پیش رو در مسکو، میخواهد به این موضوع اشاره کند که این خروج با اما و اگرهایی میتواند شکل نگیرد؛ چرا که دولت آمریکا تا پانزدهم ژانویه فرصت دارد تا به کنگره اعلام کند که آیا روسیه قرارداد INF را نقض کرده است یا خیر. از این رو همزمانی این موضع با سفر بولتون تنها برای افزایش ظرفیت چانهزنی طرف آمریکایی در گفتوگوهای پیش رو در مسکو است.
اکنون این پرسش مطرح می شود که در مقابل این جمله شرطی، چه اما و اگرهایی از سوی امریکاییها میتواند مطرح شود؟
«کنستانتین کاساچوف» رئیس کمیته امور خارجی شورای فدراسیون روسیه بر این باور است که هنوز ایالات متحده برای سرنوشت و آینده معاهده منع موشکهای هستهای میانبرد، تصمیمی نگرفته است و علی رغم هیاهوی رسانهای مطرح شده، این تصمیم، تصمیم شخص جان بولتون است و همچنان به تصویب اکثریت قاطع نمایندگان در آمریکا نرسیده است.
در این میان اگر بخواهیم به اما و اگرهای جان بولتون اشاره کنیم، به نظر میرسد به برآیند ایران، کره شمالی و چین خواهیم رسید.
سفر بولتون ادامه گفتوگوهای روسیه وآمریکا که در شانزدهم ژوئیه سال جاری میان پوتین و ترامپ در هلسینکی آغاز شد، است. به نظر میرسد دو طرف به این فهم مشترک رسیده اند که میان آنها تفاوت دیدگاهها و اختلافاتی در موضوعات مختلف وجود دارد، اما بر این موضوع نیز آگاهی دارند که امکان پیشرفت در اختلافات و یافتن راه حل هم یکسره خارج از دسترس نیست. مشاور نومحافظهکار امنیت ملی کاخ سفید قرار است در این سفر با نیکولای پاتروشف، دبیر شورای امنیت روسیه دیدار و گفتوگو کند؛ ملاقاتی که در ادامه مذاکرات آنها در ماه اوت در ژنو برگزار میشود.
به نظر میرسد یکی از مهمترین موضوعات مورد مذاکره در گفتوگوهای امروز و فردا میان مقامات روسیه و آمریکا در مسکو، ایران باشد. تیم سیاست خارجی جدید دونالد ترامپ، از زمان برکناری رکس تیلرسون و ورود مایک پمپئو به وزارت خارجه، تیمی عمیقا نومحافظهکار است و حل «مساله ایران» بهعنوان یک دولت «سرکش» و «غیرمتعارف»، برای استراتژیستهای این تیم اولویت دارد.
دو هفته به دور جدید تحریمهای نفتی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران باقی مانده است و به نظر میرسد مقامات آمریکایی درصدد هستند تا روسیه را هم برای اجرای این تحریمها به سمت خود بکشاند. این فرض در حالی مطرح میشود که در پی تشدید تنشها میان بخش عمدهای از هیات حاکمه ایالات متحده با روسیه و ترکیه، رهبران این کشورها از امکان جایگزینی دلار با یک واحد ارزی در مبادلات دوجانبه و همچنین در تجارت با ایران باشد.
فارغ از مساله تحریمهای نفتی کاخ سفید حضور ایران در مذاکرات سوریه را نیز نامطلوب میخواند و به دنبال خروج نظامیان ایران از سوریه و حذف آنها از روند مذاکرات صلح است؛ آنهم زمانی که ایران غایب بزرگ مذاکرات چهارجانبه استانبول با حضور رهبران ترکیه، روسیه، فرانسه و آلمان است.
در حالی که سیاست خارجی واشنگتن از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، اهمیت دوچندانی به شرق آسیا و بهویژه شبه جزیره کره داده است، به نظر میرسد ایالات متحده به دنبال جلب حمایت روسیه از استراتژی خود در قبال کره شمالی است؛ آمریکا روسیه را به نقض تحریمهای این کشور متهم کرده و از مسکو خواسته تا برای پیشرفت روند خلع سلاح هستهای در شبه جزیره کره، به این تحریمها پایبند باشد.
از سوی دیگر توسعه توان موشکی و هستهای چین، ابرقدرتی که برخلاف ایالات متحده و روسیه تعهدی به منع گسترش تسلیحات استراتژیک خود ندارد، میتواند دستور کار جذابی برای جان بولتون به منظور ایجاد یک جبهه مشترک با روسیه باشد.
جایگاه آمریکا در سیاست خارجی روسیه
عموما هنگامی که روسیه و آمریکا در مورد خاصی با یکدیگر تقابل پیدا میکنند، برخی در ایران از یکجانبهگرایی در نظام بینالملل سخن به میان میآورند و به استناد آن، فرضیه هم جبهه شدن روسیه و ایران در مقابل ایالات متحده را مطرح میکنند؛ این در حالی است که جایگاه ایران و آمریکا در سند دکترین سیاست خارجی روسیه به خوبی موضع کرملین در برابر واشنگتن را مشخص میکند.
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کرملین سند سیاست خارجی جدید خود را منتشر کرد؛ در بند ۷۲ این سند، از یک سو مسکو علاقهمندی خود برای برقراری روابط متقابل سودمند با ایالات متحده را با توجه به مسئولیت ویژه دو دولت در قبال ثبات راهبردی جهانی نشان میدهد و بر وجود ظرفیتهای قابل توجه در همکاریهای تجاری، سرمایهگذاری، علمی و فناوری تاکید میکند؛ و از سوی دیگر خط قرمزهای خود را بار دیگر مشخص و تاکید میکند که تلاشهای آمریکا را برای اعمال فشار سیاسی، اقتصادی، یا هر نوع فشاری نمیپذیرد و حق هرگونه واکنش شدید به هرگونه اقدام خصمانهای را برای تحکیم دفاع ملی و اتخاذ تدابیر متقابل را برای خود محفوظ میداند.
همچنین در بندهای ۷۳و ۷۴ نیز که مستقیما مربوط به روابط با آمریکاست، کرملین از کاخ سفید انتظار دارد در اقدامات خود در عرصه جهانی دقیقا به هنجارهای حقوق بینالملل و بیش از هر چیز به قوانین منشور سازمان ملل متعهد باشد.
برآیند بندهای مربوط به آمریکا در دکترین سیاست خارجی روسیه، نشان میدهد که کرملین با تاکید بر خطوط قرمز خود، به دنبال گسترش همکاری با ایالات متحده است. تاریخ سیاست خارجی روسیه و آمریکا طی چند دهه پس از فروپاشی نشان داده است که کرملین تعامل بهتری با جمهوریخواهان دارد؛ شاید به همین خاطر بود که مسکو متهم به تلاش برای پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا شده است. در این میان باید به این نکته نیز توجه داشت که سیاستهای اعلانی و اعمالی ترامپ در رابطه با روسیه نیز تحت فشار دموکرات ها از یکدیگر فاصله دارد.
نام ایران برای نخستین بار در این دکترین سیاست خارجی روسیه در بند ۹۴ آورده و تاکید شده است که کرملین خط و مشی همه جانبه همکاری با ایران را دنبال می کند و همچنین در اجرای مداوم برجام متناسب با تصمیمات شورای حکام آژانس انرژی اتمی می کوشد. به کار بردن عبارت گسترش همکاری های چند جانبه برای کشورهایی نظیر ایران، اندوزی، تایلند و سنگاپور در حالی است که از سوی دیگر برای هند، چین، ویتنام و حتی کشورهای عربی از لفظ راهبردی استفاده شده است و به عنوان مثال در بند ۹۵ بر گفتوگوهای راهبردی با شورای همکاری کشورهای خلیج فارس تاکید دارد.
برآیند سیاست خارجی روسیه در نوشتار و عمل نشان داده که کرملین همواره به دنبال کسب منافع حداکثری در راستای منافع ملی خود بوده و اغلب در دیپلماسی مبتنی بر واقعگرایی به دنبال ترمیم روابط خود با آمریکا بوده است و در این میان همواره برای افزایش قدرت چانه زنی، از ابزارهای گوناگونی بهره برده است. به نظر میرسد جان بولتون نیز مبتنی بر همین شناخت این موضوع را مطرح کند که آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد خارج نمیشود، اگر ... .
احمد وخشیته، دانشجوی دکتری علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه