«وردی آهنگساز درخشانی است، با یک موسیقی بسیار نمایشی و پُرعشق ،وقتی نتهای این موسیقی را برمیداری و رمزگشایی می کنی میبینی که هر ورقش یک شگفتی است.»
اپرای سیمون بوکانگرا اثر جوزپه وردی، آهنگساز برجستهٔ ایتالیایی، بهتازگی با حضور لودویگ تزیه، یکی از برترین خوانندگان باریتون امروز جهان، در اپراخانهٔ زوریخ بر صحنه رفته است.
لودویگ تزیه دربارهٔ فاصلهٔ خود در این نقش و در زندگی واقعی میگوید: «فاصلهٔ میان اتاق گریم تا روی صحنه برای من نوعی خلاء میان دو دنیاست، فاصله دنیای لودویگ تزیه و دنیای سیمون بوکانگرا.» و میافزاید: «واقعا وقتی پا روی صحنه میگذاری، موسیقی دستت را میگیرد و با خود میبرد، آنجاست که میتوانی و باید خودت را رها کنی تا شخصیت جایش را در تو پیدا کند.»
او دربارهٔ اپرای وردی میگوید: «وردی آهنگساز درخشانی است، با یک موسیقی بسیار نمایشی و پُرعشق ،وقتی نتهای این موسیقی را برمیداری و رمزگشایی می کنی میبینی که هر ورقش یک شگفتی است.»
این اپرا که در ایتالیای قرن چهاردهم میگذرد داستان دریانورد ماجراجویی است که به درخواست حاکمان جدید قاضی ارشد دولتشهر جنووا میشود؛ درامی خانوادگی با پسزمینهٔ تنشهای سیاسی.
وردی که فرزندانش را در کودکی از دست داد، همواره جستجوی این فرشتههای ازدسترفته و احساس پدرشدنی بود که دست تقدیر از او دریغ کرد، و به گفتهٔ تزیه: «همین جستجو را در شخصیت سیمون بوکانگرا میبینیم، و بسیار تأثیرگذار است».
آندرئاس هوموکی، طراح صحنهٔ این اثر میگوید: «آثار وردی هموارهٔ این الگوی روابط پدر و دختر، یعنی پیچیدگیهای روابط خانوادگی را در خود دارد.»
اوج احساس این اثر آنجاست که سیمون به دخترش که مدتها او را ندیده میرسد. لحظهای است لبریز از احساسات درهم. اما شادی دختر و پدر دیری نمیپاید و بوکانگرا اندکی پس از دیدار دخترش مسموم میشود.
هوموکی دربارهٔ صحنهٔ مرگ قهرمان میگوید: «گویی دری به ملکوت آسمان گشوده میشود، نوعی تسلییافتن. او بیاحساس نمیمیرد، بلکه واقعا پا به جهان دیگری میگذارد، یعنی جهان خاطرات.»
لودویگ تزیه میگوید احساس شفقت و احترام زیادی نسبت به جوزپه وردی و زندگی پررنج او دارد، بهویژه ازآنرو که وردی «هدیهای به همهٔ ما داده، یعنی هم به مخاطبان و هم به ما هنرمندان.»