آرزوهای مردم کوبا، از رویا تا واقعیت

آرزوهای مردم کوبا، از رویا تا واقعیت
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

بازار داد وستدهای کوچک، یکی از نمونه اصلاحات وعده داده شده رائول کاسترو در کوباست. با این حال باز بودن دروازه های کوبا بروی اقتصاد بازار هنوز هم بسیار محدود است و موانع بسیاری دارد.

کوبا تقریبا چهارصد هزاردستفروش دارد که حدود یک چهارم آنها در هاوانا پایتخت این کشور کار می کنند. با اعطای مجوز از سوی دولت، بسیاری از افراد از شغلهایشان در بخش عمومی دست کشیده اند و برای خود کاسبی کوچکی راه انداخته اند. به گفته یکی از شهروندان کوبایی حقوق یک ماه شغل دولتی، برابر درآمد یک روز دستفروشی است. حقوق ماهیانه به طور متوسط از ۱۵ یورو تجاوز نمی کند.

مائیلین، پرستار شب در یک بیمارستان تخصصی است. اما در کنار کارش، دستفروشی هم می کند. با مجوز فروشندگی اش در زمانهایی که فرصت کار پیدا کند، زندگی روزمره او بهتر می گذرد. او می گوید: «بسیاری از دوستانم که در زمینه بهداشت عمومی کار می کنند، همین کار من را انجام می دهند. چون تنها راهی است که می تواند زندگیمان را کمی بهتر کند. در کوبا تنها با یک کار، زندگی کردن خیلی سخت است. تنها با یک حقوق نمی توان زندگی کرد.»

اصلاحات رائول کاسترو از ایده پایان دادن فقر در کوبا بسیار دور است و حذف صدها و هزاران شغل در بخشهای دولتی را جبران نمی کند. کوبایی ها از سیستم پولی دوگانه که برای راحتی معاملات ارزی و بهبود اوضاع گردشگری رواج یافته راضی نیستند.

حقوق ساکنین کوبا به پزوی کوبایی پرداخت می شود اما بسیاری از محصولات به پزوی تبادلی فروخته می شود، ارزی موسوم به «سی یو سی» و وابسته به دلار که بیشتر از جانب مسافرین خارجی تامین می شود و البته ارزشش ۲۵ برابر پزوی کوبا است. سیستمی که عملا قدرت خرید بسیاری را پایین آورده است.

کارتهای سهمیه بندی به هر کوبایی فقط امکان برخورداری از تعداد محدودی از کالاها را می دهد . شرایطی که در آن دسترسی به بخش خصوصی بیشتر از آنکه راه گذر کردن از مشکلات باشد یک فرصت به حساب می آید. به مانند آنچه برای ماریا لوپز مصداق دارد. او در محله ای مشهور در هاوانا فعال است و مدافع حقوق بشر، مدافع حقوق دستفروشان و کارگرانی است که سیاه کار می کنند.

او می گوید:«همه چیز مشکل است. چون مالیاتها زیاد هستند. پول برای خرید کالا نداریم. کالاهایی که باید بخریم را از جاهایی خاص می توانیم تهیه کنیم، مثل کوئِویتا که واقع یک بازار سیاه است، یعنی جایی که می توانیم کالاهای ارزانتر بخریم مکان بسیار خطرناکی است. اگر این بازار وجود نداشته باشد از گرسنگی می میریم. هیچ جای دیگری را نداریم که چیزی بخریم. چون مغازه ها گرانتر می دهند. اگر از مغازه ها بخریم دیگر چیزی نمی ماند که از فروش دوباره اش سود کنیم.»

ماریا، مجاز به فروش برخی از اقلام در یک محل خاص نیست. اما می گوید درآمدش برای زندگی و پرداخت مالیات کافی نیست. مانند بسیاری دیگر، آخر ماهها پایین آپارتمانی که زندگی می کند دستفروشی می کند و این باعث شده جریمه های زیادی بپردازد.

به نظر یک اقتصاد دان کوبایی این میزان اصلاحات برای خارج کردن کشور از بحران عمیقی که در آن غوطه ور شده اند کافی نیست. او می گوید:«اقداماتی اساسی برای کشور انجام نشده است. با توجه به آمار رسمی در حال حاضر تولیدات صنعتی کوبا چیزی کمتر از ۵۰ درصد نسبت به سطح تولیدی سال ۱۹۸۹ است. این درحالیست که کوبا ۸۰ درصد از مواد غذایی اش را وارد می کند که امری حیاتی است و بدان بشدت نیازمند است.»

از سوی دیگر وجوه ارسالی از جانب کارگران مهاجر کوبایی که عمدتا در آمریکا کار می کنند، سالانه به مبلغی در حدود دو میلیارد دلار می رسد، یعنی مهم ترین منبع مالی این کشور. بیش از نیمی از کشاورزان در بخش خصوصی فعال هستند و حتی اصلاحات در این بخش هم نتوانسته تعداد افرادی که به کار در بخش خصوصی به عنوان شغل دوم، «علاقه» یا بهتر است بگوییم «نیاز» دارند را کاهش دهد.

آندریاس که سابقا استاد دانشگاه بوده همراه برادرانش برای کار به حومه هاوانا می رود. هشتاد درصد سود، سهم آنها و بیست درصد مابقی سهم دولت است. با این کار اضافی، دریافتی ماهانه آنها دو برابر می شود.

آندریاس هرناندز می گوید: «نگاه کنید برای رسیدگی به این منطقه، فقط ما سه نفر هستیم قبلا دولت پانزده نفر را برای این منطقه استخدام می کرد و پنجاه هزار پزو هدر می رفت از وقتی که ما اینجا کار می کنیم دیگر پولی هدر نمی رود با این قرار داد تازه ما می توانیم امورات خود را بگذرانیم برای اینکه یک احساس مالکیت در ما به وجود آمده می فهمید که احساس مالکیت یعنی چه؟ یعنی این احساس که این زمین مال من است.»

از سه سال پیش یک میلیون و نیم هکتار زمین برای کاشت میوه در اختیار روستائیان قرار داده شده است عرضه مواد غذایی بهبود پیدا کرده با این حال در تولید، پیشرفت چشمگیری دیده نمی شود. کوبایی ها به بخش خصوصی دسترسی دارند و همین موضوع باعث شده تا هنوز هم بسیاری در پی معامله در بازار سیاه باشند.

خرید و فروش مسکن و خودرو محدودیت های زیادی دارد. دولت روزنه ای در برنامه اقتصادی خود برای این امور به وجود آورده است، ولی برای بسیاری این دریچه بیشتر از اینکه در عمل کاربرد داشته باشد جنبه نمادین دارد.

یوآسانی یک آرایشگر ۲۶ ساله است. سه سال است که از ایوان منزلش بعنوان محل کار استفاده می کند. نوعی استقلال که البته توشه ای در خور برای او به ارمغان نیاورده است.

اودر مورد رؤیای خود می گوید : «آرزوی من یک چیز واقعی است. اینکه با وسایل آرایشگری و محصولات درجه در یک مکان مناسب کار کنم و بتوانم به مسافرت بروم. اما متاسفانه فقط می توانم شکم خودم را سیر کنم و فقط زنده بمانم. یک چیزی به پایم کنم تا بتوانم بازهم راه بروم و دائم کار کنم. یعنی باید آرزویم را حداقل در شرایط فعلی فراموش کنم. برای همین است که همه کوبایی ها دوست دارند از کشور خارج شوند و جای دیگری رویاهای خود را دنبال کنند. حتی آنطور که می گویند هاییتی را ترجیح می دهند. الان البته یکسری تغییرات در حال انجام است. آنطور که می گویند می شود به هتل رفت و مسافرت کرد اما پولی در بساط نداریم. چیزی که کم داریم تغییر واحد پولی و البته آزادی بیان است.»

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت

زغال‌سنگ، طلای سیاه یا بلای جان لهستان؟

مسیر بالکان غربی، دروازه جدید مرگ برای پناهجوها