گفتگو با امیر محبیان و محمدتقی فاضل میبدی
اعلام بیاطلاعی نجات الله ابراهیمیان از کم و کیف بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری در ایران با توجه به جایگاه او به عنوان سخنگو و عضو حقوقدان شورای نگهبان گمانهزنیهای بسیاری را برانگیخته است. او در اظهاراتی بیسابقه گفته که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان درباره چگونگی استماع نظرات و اخذ دفاعیات ردصلاحیت شدگان جلسهای تشکیل نداده و تأکید کرده که حتی گذشت یک روز هم میتواند فرصت دفاع داوطلبان را از آنها سلب کند. وی گفته است که اجرای نظارت استصوابی در انتخابات خبرگان باید به شیوهای باشد که اقناع عمومی را نیز به همراه داشته باشد.
اما این اظهارات که در نوع خود و با توجه به جایگاه آقای ابراهیمیان بیسابقه است به چه معنی است و چطور سخنگو و عضو شورای نگهبان در جریان کم و کیف بررسی صلاحیتها نیست؟
امیر محبیان، روزنامهنگار اصولگرا در گفتگو با یورونیوز این اظهارات را در تعارض با وظایف سخنگو میداند و میگوید که این سخنان نوعی اختلاف دیدگاه در شورای نگهبان را نشان میدهد و این شورا احتمالاً واکنش مناسبی نسبت بدان خواهد داشت.
محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و استاد دانشکده مفید قم اما معتقد است که سخنگوی شورای نگهبان باید قضیه را برای مردم روشن کند. او در گفتگو با یورونیوز میگوید اینکه چه داستانی پشت پرده است ما نمیدانیم اما موقعی که سخنگوی شورای نگهبان اینطور حرف میزند برای ما ابهام قضیه بیشتر میشود.
اظهارات نجات الله ابراهیمیان همزمان با اعلام ردصلاحیت سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی سؤالات بسیاری ایجاد کرده است. شورای نگهبان که در مرحله اول از ۸۰۱ داوطلب مجلس خبرگان رهبری صلاحیت ۱۶۶ داوطلب را تأیید کرده بود در جریان بررسی اعتراض داوطلبان ردصلاحیت شده، صلاحیت پنج داوطلب تأیید شده را نیز رد کرد. این شورا درباره ردصلاحیتها توضیح نداده و سخنگوی این نهاد هم گفته که در جریان کم و کیف بررسی صلاحیتها نیست.
اختلاف دیدگاه در شورای نگهبان
امیر محبیان، روزنامهنگار و نظریهپرداز اصولگرا میگوید: «در مورد سازوکار درونی احراز صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت کاندیداها ما طبیعتاً از بیرون خبر زیادی نداریم فقط مکانیزمهای قانونی را اطلاع داریم مبنی بر اینکه بالاخره از جاهایی سؤال میشود و آنها درباره سوابق کاندیداها مطالبی را میگویند و همچنین یک بررسی محلی هم دارد که براساس آن نظر میدهند. اینکه شورای نگهبان باید احراز بکند اقناع عمومی یا به این مفهوم که اقناع عمومی را برای اعمالش داشته باشد طبیعتاً نمیشود خیلی بهعنوان وظایف ذاتی شورای نگهبان تعریف کرد مثل یک قاضی که وظیفهاش تطبیق رفتار کسانی که به او مراجعه کردهاند با قانون است اینکه کاری که انجام میدهد دیگران هم خوششان بیاید طبیعتاً او را از اصل قانون ممکن است دور بکند. در مورد شورای نگهبان هم به همین شکل است یعنی شورای نگهبان وظیفه ندارد که جلب نظر افکار عمومی را بکند چون ممکن است از وظایفش دور بکند.»
آقای محبیان با اینکه اقناع افکار عمومی را وظیفه شورای نگهبان نمیداند اما درعینحال میگوید: «طبیعتاً عمل بهگونهای که بتواند افکار عمومی را هم قانع بکند جزو نکات مهم است یعنی وظیفه شورای نگهبان تطبیق شرایط کاندیدا با موازین قانونی است اما باید بهگونهای انجام بشود که بتواند افکار عمومی را هم قانع بکند. این کار بسیار دشواری میتواند باشد اما ناممکن نیست. به گمان من شبهات و صحبتهایی که بعضاً در مورد نتیجه عمل شورای نگهبان در جامعه صورت میگیرد مشخص است و شورای نگهبان با بررسی آنها و بهنوعی حل این شبههها میتواند به تثبیت جایگاه خودش و احکامی که در مورد کاندیداها میدهد کمک بکند و وضعیت را بهبود ببخشد.»
برای اولین بار چنین صدایی از شورای نگهبان بیرون میآید
او سپس با اشاره به سخنان نجات الله ابراهیمیان میگوید: «اینکه برای اولین بار است که از درون شورای نگهبان صداهایی بیرون میآید که نوعی از اختلاف دیدگاه را بیان میکند و شاید همین مسئله بتواند کمک بکند که شورای محترم نگهبان بتواند یک رویکرد جدیدی را اتخاذ کند که بهقولمعروف با یک کرشمه دو کار را به انجام برساند، هم وظایف قانونی خودش را انجام بدهد و هم درعینحال افکار عمومی نسبت به نوع عملکرد آن به یک نوع اطمینان بیشتر برسد. البته حصول اطمینان کامل در افکار عمومی، یک مقدار دشوار است و شاید به طور نسبی باشد. درباره عملکرد شورای نگهبان معمولاً اصولگرایان نظر مثبت دارند و آن را تأیید میکنند و معتقد هستند که شورای نگهبان مثل یک قاضی از عدالت برخوردار است ولی بعضی از اصلاحطلبان در این خصوص شک و تردید داشتند و بهخصوص زمانی که هنگام ثبتنام میشود با یک موج ثبت نام تلاش میکنند که درصد ردصلاحیتها را بهگونهای نشان دهند که گویی شورای نگهبان با هدف خاص و منظور بخش عمدهای از کاندیداها را که متعلق به اصلاحطلبان است ردصلاحیت میکند. بنابراین دو نوع نگاه وجود دارد ولی درعینحال به نظر من شدنی است که شورای نگهبان نوعی رفتار بکند که ضمن انجام وظایف قانونی خودش نوعی از احساس رضایت عمومی در مورد رفتارش را هم به وجود بیاورد و این ناممکن نیست.»
به گفته امیر محبیان، حقوقدانان شورای نگهبان از نظر قانونی در تصمیمگیری در مورد صلاحیتها وظیفه ذاتی ندارند و بیشتر فقهای این شورا هستند که تصمیم گیر هستند ولی درعینحال صحبتهای آقای ابراهیمیان در این زمینه پرسشهایی را مطرح میکند که یک مقدار با وظایف خود سخنگو هم تعارض دارد چون سخنگو معمولاً بهگونهای مسائل را بیان میکند که اطمینان افکار عمومی به جایگاه آن نهاد را بیشتر بکند ولی اخیراً ما میبینیم که صحبتهای آقای ابراهیمیان برخلاف این است. آیا اختلاف درونی است آیا مباحث دیگری است که به نظر من شورای نگهبان در قبال آن واکنش مناسب را باید داشته باشد و احتمالاً هم خواهد داشت.
نمیدانیم چه کسی پشت قضیه رد صلاحیت حسن خمینی بوده
محمدتقی فاصل میبدی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم اما به نوعی ناهماهنگی در شورای نگهبان در قضیه رد صلاحیت داوطلبان اشاره میکند و میگوید: «برای ما هم قضاوت کردن در قبال این مسئله سخت است برای اینکه یک ناهماهنگی انسان احساس میکند که در شورای نگهبان راجع به رد صلاحیتها وجود دارد مخصوصاً راجع به آقای سیدحسن خمینی خیلی جریان مبهم است اینکه واقعاً چه کسی پشت قضیه بوده و برچه اساسی، برچه مبنایی ایشان را رد کردهاند اصلاً روشن نیست. الآن عدهای را بدون امتحان قبول کردهاند مثلاً بعضی از افرادی که از قم شرکت کرده بودند و جاهای دیگر که سوادشان هم از نظر من که در حوزه هستم از سیدحسن خمینی واقعاً کمتر بود برای اینکه ایشان هم کرسی درسش پررونقتر است هم تألیفات زیادی دارد هم سوابق حوزویاش زیاد است. با این سن کمی هم که دارد سوابق حوزویاش زیاد است. خیلی از مراجع قم هم ایشان را تأیید کرده بودند با این وجود ایشان رد میشود. این است که خیلی سخت است انسان بخواهد قضاوت کند که شورای نگهبان هم بیاید حرف خیلی از مراجع را نادیده بگیرد هم سوابق ایشان را، هم درس ایشان را و هم مسئله وابستگی ایشان به بیت امام و خانواده ایشان را. اینکه چه داستانی بوده چه چیزی پشت پرده بوده ما واقعاً نمیدانیم. هیچکسی هم انتظار نداشت که کسی مثل ایشان از فیلتر شورای نگهبان نگذرد. حالا چه کسی یا چه کسانی آنجا در این جهت مخالفت کردهاند روشن نیست.»
استاد دانشکده مفید قم سپس به تردیدها و ابهاماتی اشاره میکند و می گوید: «موقعی که سخنگوی شورای نگهبان اینطور حرف میزند برای ما ابهام قضیه بیشتر میشود و آدم به شک میافتد. جا داشت که حداقل سخنگوی شورای نگهبان بیاید قضیه را برای مردم روشن کند. به خصوص که این قضیه خیلی بد شد و به نظر ما یکی از رویدادهای تلخی است که در تاریخ انتخابات ما رخ میدهد اینکه یک فرد فاضلی از خانواده امام که پارهای از مراجع قم، ایشان را تأیید کردهاند الآن بهگونهای رد میشود که سخنگوی شورای نگهبان هم اظهار بیاطلاعی میکند. این داستان را مبهمتر میکند.»
در میان تایید صلاحیت شده ها افرادی هستند که برای ما سئوال است
آقای فاضل میبدی به چهرههای ردصلاحیت شده دیگری هم اشاره میکند و توضیح میدهد: «سیدحسن خمینی را بهعنوانمثال خیلی بارزی ذکر کردم و الا آقای موسوی بجنوردی، فرد دانشمندی که تألیفات زیادی هم دارد و شاگرد خود امام بوده و عضو شورای عالی قضایی بوده که شرط اجتهاد داشته عضویت در آن و یا آقای جواد حجتی کرمانی که که عضو مجلس خبرگان رهبری هم بوده امتحان هم داده بود و قبول هم شده بود آدم افراطی هم نبود که بگویند برخی را به خاطر افراطی بودن و خط و جناحی بودن رد میکنند آقای حجتی کرمانی یک فرد کاملاً معتدل و از علاقهمندان به شخص آیتالله خامنهای و یک زمانی هم مشاور ایشان بوده، ایشان را که رد میکنند قضیه خیلی پیچیده میشود. نبایست این اتفاق تلخ در تاریخ انتخابات ما به این شکل رخ میداد که رئیسجمهور هم بیاید یک مقداری موضع بگیرد ولی هیچ مشکلی حل نشود. دلسردی ایجاد میکند و واقعاً خیلی برای من سؤال شد که سیدحسن خمینی هم که وابسته به جناح خاصی هم نیست شاید بعضیها بگویند تعصب بیت امام، نه من چنین تعصبی ندارم ایشان را از نزدیک میشناسم، آقای موسوی بجنوردی را میشناسم و خیلی از فضلای دیگر. من در حوزه هستم و خیلی از فضلای دیگر که سالها در حوزه شهرت دارند مدرس درس خارج هستند مثل آقای غروی و آقای سروش محلاتی و خیلیهای دیگر را میبینم رد کردهاند و بعضی افرادی را تأیید کردهاند که اصلاً خیلی برای ما سؤال است. ابهام قضیه هم آنجا بیشتر میشود که سخنگوی شورای نگهبان چنین حرف بزند.»
کل انقلاب را زیر سئوال میبرند
عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم معتقد است که این رفتارها کل انقلاب را زیر سؤال میبرد. او میگوید: «یکسری بندهایی درست کردهاند و قوانینی نوشتهاند که آدم تعجب میکند مثل عدم التزام عملی به اسلام یا عدم سوابق سیاسی. بعضی افراد که در حوزه سالهاست شناختهشده هستند را روی عدم التزام به اسلام رد کردهاند اینها خیلی عجیب است و من واقعاً گیج هستم. اگر این بند نبود میگفتند شما وابسته به فلان خط و جناح هستی و ما قبول نداریم. میگفتیم شاید جای توجیه باشد ولی عدم التزام عملی به اسلام نسبت به افراد نزدیک امام و انقلاب و دارای سوابق علمی و سیاسی و.. اینها کل انقلاب را دارند زیر سؤال میبرند. که چه نظامی، چه دینی، چه جمهوری اسلامی است که افراد شاخصش بعد از ۳۶- ۳۷ سال تازه عدم التزام عملیشان به اسلام روشن شده یا برخی از افرادی که در خود مجلس شورای اسلامی یک دوره یا چند دوره افراد قانونگذار بودند حالا بگویند شما عدم التزام عملی به اسلام دارید. اینها باید روشن شود و به نظر من حرکتی که شورای نگهبان در این دوره کرده حرکت مطلوبی نبوده است.»