توضیح انگیزه وقوع اعتراضها در کنار تحلیل منطق رفتار جمعی، خود، بخشی از پاسخ به چرایی و دلایل کنش خیابانی در شرایط پاندمی کروناست.
ابوالفضل مظلومزاده/ روزنامهنگار و پژوهشگر حوزه جنبشهای اجتماعی
در زمان بحران، امکان بسیج سیاسی شهروندان، به دلیل گسترش منازعهها در سطح نظام اجتماعی، افزایش مییابد و به انتشار سریع کنش جمعی، نوآوری در اشکال مبارزه و تحول عمل اعتراضی، شکلگیری چارچوبهای تفسیری جدید و به ظهور تقاضاها و هویتهای متمایز منجر میشود. امّا انتظار میرفت در طول بحران فراگیر و غیرقابل کنترلِ «ویروس کرونا»، اعتراضهای خیابانی و راهپیماییهای عمومی، به رغم گسترش منازعهها و یا چالشهای مرتبط با «همهگیری» متوقف شوند. در عوض، اعتراضهای فراگیر، طولانی، پرتعداد و فراملّی در دوران پاندمیک، منطق تحلیلها را بههم ریخته و تصویر متفاوتتری از کنش ـ رفتار جمعی را در زمان بحران نشان داده است.
چرا اعتراضهای جمعی در دوران پاندمی کرونا متوقف نمیشوند؟ چه دلایلی مشارکت خیابانی شهروندان را حتی با وجود به چالشکشیده شدن فاصلهگذاری اجتماعی تضمین میکند؟
توضیح انگیزه وقوع اعتراضها در کنار تحلیل منطق رفتار جمعی، خود، بخشی از پاسخ به چرایی و دلایل کنش خیابانی در شرایط پاندمی کروناست.
یک) در گام نخست، جستجوی دلایل احساسات و کنش و اینکه چگونه بر زمینههای اجتماعی تأثیر میگذارند، جواب قانع کنندهای برای سئوالها فراهم میآورد. رویکردهای روانشناختی در تحلیل اعتراضها، دستکم چهار مؤلفه اساسی را نشانهدار میکنند: نارضایتی، اثرگذاری، هویت و احساسات. به تعبیر برت کلاندرمنس، از پژوهشگران برجسته جنبشهای اجتماعی، در متن هر اعتراضی، نارضایتی از نابرابری نامشروع، احساس محرومیت نسبی، احساس بیعدالتی و یک خشم اخلاقی درباره وضعیتها و نارضایتیهای ناگهانی و تحمیل شده، وجود دارد. پس اعتراضها، بهطور همزمان پاسخ و واکنشی به ریشههای وقوع خود هستند و مکانیسم مؤلفههای روانشناختی آن، در عین ارتباطات بههم پیوسته، همبستگی و شکلدهی به کنش جمعی را معنیدار میکند و در نهایت مشارکتکنندگان تلاش میکنند تا راهی به اعمال تغییرات بیابند. بدینخاطر، بحرانها، وضعیتهای بسیجکننده، تسریعکننده و تشدیدکننده کنش اعتراضیاند. و دلایل روانشناختی، دستزدن به «اعتراض» را حتی در شرایط غیرمعمول توجیهپذیر میکند و تأخیر در اقدام اعتراضی را به دلیل ماهیت غیراخلاقی و غیرمسؤولانه آن، موجه نمیداند. پس آثار منفی مؤلفههای روانشناختی در افراد، به عنوان تجربهای زیسته، یک امر تهدیدکننده به حساب میآید که میتواند به وضعیتهای منازعهآفرین ختم شود. در فرصت سیاسی مناسب، موتور کنش اعتراضی روشن میشود تا مؤلفههای تهدیدکننده زندگی جمعی چون تبعیض، محرومیت و نابرابریِ درکشده را (با وجود یکسری شرایط لازم) با بیشترین همکاریِ گروهها، طبقهها و نهادهای اجتماعی مختلف و نیروهای سیاسی خنثی کنند.
اعتراض گسترده، دامنهدار و فراملّی «جان سیاهان ارزشمند است»، نشانگر حجم انباشتی نابرابری و تبعیضِ درکشده، بود که در یک فرصت سیاسی مناسب ـ کشتهشدن جورج فلوید توسط مامور پلیس (دِرِک شُوین)، حتی در بحرانیترین شرایط همهگیری ویروس کرونا در آمریکا، خود را به نمایش عمومی گذاشت. در آغاز، مکانیسمهای عاطفی همچون «خشم»، احساس اولیه برای کنش جمعی را رقم زد و اعتقاد به اثرگذاری، تغییر شرایط و سیاستها از طریق اعتراض و حل مشکلات با کوشش جمعی، در پرتو یک هویت و همکاری فراگیر، آن را ادامهدار و طولانی کرد. ساختارهای شناختی مشترک، سرنوشت یکسان، نیاز به اثرگذاری در محیط و غیره، باعث برپایی تجمعهای اعتراضی در کشورهایی مثل کانادا، نیوزیلند، استرالیا، انگلیس، فرانسه و آلمان شد.
دو) در تحلیل اعتراضها، رویکردهای روانشناختی توضیح میدهند که چگونه شرایط مختلف، بر حسب تأثیرهای ذهنی و روانیشان موقعیتگذاری میشوند و کنشگران خیابانی، آنچه را که به عنوان وضعیت بحرانی تلقیشده، به نفع بحرانی دیگر به پرسش میگیرند. اعتراض ادامهدار شهروندان اسرايیلی بهخاطر فشارهای اقتصادی و سیاستهای اقتدارگرایانه بنیامین نتانیاهو در ژوئیه و اکتبر ۲۰۲۰، برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز در واکنش به اصلاحات جدید قانون اساسی در روسیه و دستگیری سرگئی فورگال، فرماندار بخش خاباروفسک، اعتراضات پرو در ماه نوامبر علیه تصمیم کنگره در برکناری مارتین ویسکارا، رییسجمهور، و راهپیمایی شهروندان تایوانی در حمایت از فعالان دموکراسیخواه هنگکنگی، مواردی از جایگذاری بحرانها یا نحوه اولویتبندیشان در منطق کنش جمعیِ معترضان است. پس در این شرایط، «بحران» صرفاً وضعیتی است که افراد آن را به عنوان «بحران» به رسمیت بشناسند. در موارد اشاره شده، این «بحران اقتصادی»، «بحران دموکراسی» و «بحران حقوق بشر» است که به جای «بحران ویروس کرونا» معتبرسازی شده.
سه) در جریان اعتراض، نیروهای روانشناختی مثل: احساس قدرت مغلوبناشدنی، تحریکپذیری (به تعبیر گوستاو لوبون)، تخلیه (الیاس کانهتی) و حس پیروزیِ نزدیک و لذت باهمبودگی در کنار ایمان به اثرگذاری و تغییر شرایط در قیاس با وضعیت استاندارد، زمان اعتراض جمعی را طولانی میکند. در محیطی سرشار از «خشم و امید»، مسائلی چون فاصلهگذاری اجتماعی در جلوگیری از شیوع ویروس کرونا بیاهمیت بهنظر میرسد؛ چراکه بهطور حیراتانگیزی پذیرش هزینه و ریسک برای گروه اعتراضکننده بالا میرود و قدرتِ اعتراض جمعی، نوعی تصور «ایمنی» در برابر حوادث ناگوار بهوجود میآورد! اعتراضات مسالمتآمیز و گسترده شهروندان بلاروسی علیه الکساندر لوکاشنکو (آغاز از ماه مه) و مجموعه اعتراضهای دموکراسیخواهانه تایلندیها علیه نظام پادشاهی که در آخرین موج آن، با نماد اعتراضی «اردکهای پلاستیکی زرد رنگ» به خیابان آمدند، مشارکت سیاسی خود را در طول پاندمی کرونا ادامه دادند.
چهار) اعتصاب، راهپیمایی، اشغال، سد معبر، تحریم و دیگر اشکالِ عمل اعتراضی، به قصد اختلال در اجرای سیاستها انجام میگیرد. زمانی که شهروندان با تصمیمات نادرست و غیرعادلانهای از سوی نخبگان سیاسی و حاکمان روبهرو میشوند، چنین اشکالِ غیرمتعارفِ مشارکت سیاسی راهی برای خارجکردن این قوانین از رویهها و فشار بر تصمیمگیرندگان است. در این شرایط، به دلیل تأثیر آنی قوانین و سیاستها، کنش اعتراضی نیز علیرغم بحرانها به سرعت صورت میپذیرد تا مانع از شکلگیری دشوارهها و بحرانهای جدیدتر شود: حضور خیابانی صدها هزار نفری شهروندان لهستانی در واکنش به تصمیم دادگاه عالی در اعمال محدودیتهای شدید برای سقط جنین (اکتبر)، اعتراض علیه قانون امنیتی جدید در هنگکنگ (ژوئن و ژوئیه)، نمایش اعتراضی گروه زیستمحیطی «شورش انقراض» در آلمان در واکنش به قطع درختان جنگلها برای بزرگراههای برلین (اکتبر)، تجمع چندین هزار نفری فرانسویها به لایحه امنیتی جدید که تصویربرداری از نیروهای پلیس و همرسانی آن را جرم شناخته است (نوامبر)، اعتراض گسترده کشاورزان هندی علیه قانون جدید اصلاحات کشاورزی که باعث دخالت شرکتهای خصوصی و دولت و از بینرفتن حداقل معیشت آنان میشود (نوامبر و دسامبر)، تظاهرات اندونزیاییها بهدلیل اصلاح قانون کار و تعدیل مقررات زیستمحیطی جهت جذب سرمایهگذاری خارجی (اکتبر)، مواردی از تلاشهای متعدد برای اختلال در سیاستهاست.
پنج) مطالبهی وضعیت استاندارد یا حجم انباشتی انتظارات برآورده نشده، اشکال مرسوم ارتباط اجتماعی، هنجارهای رسمی، سیاستها و قوانین را به چالش میگیرد. پاسخی که درماندگان به اوضاع وخیم اقتصادی میدهند، کاملاً متفاوت از انتظارات مبتنی بر شرایط حاکم (منظور پاندمی کرونا) است؛ همچنین، شرایطِ استثناییِ «بحران در بحران» هم یک وضعیت حادشونده بهوجود میآورد. پس به همان نسبت که پاسخ متعارف به شرایط غیرمتعارف به حاشیه میرود، زمینههای اقتصادی بسیجکننده، اقدام اعتراضی را تحریک میکند؛ مثل: اعتراض کارگران بخش کشاورزی پرو با درخواست افزایش دستمزد و مزایا و اصلاح قانون کار (دسامبر)، تجمع صاحبان مشاغل کوچک در فرانسه (نوامبر)، اعتصاب رانندگان تاکسی و موتور تاکسی هندوراسی که خواستار غذا و کمکهای اقتصادی بودند (مه) و تظاهرات ضددولتی به تأثیرات اقتصادی بحران کرونا و ضعف دولت در اورشلیم (ژوئن).
در نتیجه، هنگامی که چالشها و تقاضاهای جدید توسط مجاری نهادی و ساختارهای تعیینشده پاسخ داده نشوند و یا نقاط دسترسی جهت تأثیرگذاری بر تصمیمها، سیاستها و قوانین وجود نداشته باشد و دولت نتواند یک وضعیت رضایتبخش ارائه کند، در اینجاست که شهروندان میکوشند با به چالشکشیدن وضعیت موجود، نارضایتیهای فراگیر را در بستر اقدام جمعی برطرف کنند. از اینرو، «تلاش برای تغییر شرایط از رهگذر کنش اعتراضی»، امری دائمی، استراتژیک و «توقفناپذیر» است و بهنظر میرسد نیروی اعتراض جمعی در فراخواندن شهروندان به مبارزه شانه به شانه با بیعدالتی و نابرابری، از قدرت «همهگیری»ها در فاصلهگذاری بین افراد بیشتر باشد! به همین خاطر، اعتراض، یکی از بزرگترین نیروهای تغیردهنده جامعه و مهّمترین ابزار دگرگونی سیاسی ـ اجتماعی بهشمار میرود و کمتر رخداد یا بحرانی توانسته این موتور سیاسی قدرتمند را از کار بیندازد.
اعتراضهای جمعی به عنوان اقداماتی که در ارتباط مستقیم با بحرانها قرار دارند، اما فراتر از محدودیتها و شرایط تحمیلی اتفاق میافتند؛ تلاشیاند انسانی که از ژرفای ناامیدی به دنبال یک مضمون مسلّط و یک رؤیای همیشگیاند: تحقق «وضعیت مطلوب»؛ تحقق وضعیتی که بشر در اندوه و رنج کمتری به سر ببرد. تعهد و الزام کنشگران به این هدف حیاتی و سازشناپذیر است که اعتراض در متن بحران، به هنر مقاومت و به بخش ستایشآمیزی از مبارزهی سیاسی تبدیل میشود.