مبارزه برای بقای بوسنیایی ها هفده سال پس از پایان جنگ

مبارزه برای بقای بوسنیایی ها هفده سال پس از پایان جنگ
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

با گذشت هفده سال از پایان جنگ، اقتصاد بوسنی هنوز به سطح پیش از جنگ برنگشته است و یک پنجم خانواده ها زیر خط فقر زندگی می کنند.

این کشور با کمک های مالی بوسنیایی های خارج از کشور به بقا ادامه می دهد. این کمک، بیست درصد تولید ناخالص ملی را تشکیل می دهد. از چهار میلیون بوسنیایی، حدود یک میلیون و نیم در خارج زندگی می کنند.

معدن زغال سنگ بانوویچی

کامیون ها باقیمانده معدن های زغال سنگ بانوویچی در بوسنی هرزگوین را در منطقه ای نه چندان دور خالی می کنند. اهالی این منطقه که نتوانسته اند شغلی در معادن به دست بیاورند در حاشیه آن به بقا ادامه می دهند. بین سیصد تا چهارصد نفر، روز و شب در میان باقی مانده های معادن به جستجو می پردازند.

اسد یکی از آنها است و هر روز بین پانصد کیلو تا یک تن زغال سنگ جمع آوری می کند. با اینکه دیگر نمی خواهد در مورد مناقشه بیست سال پیش صحبت کند، ولی هر روز به یاد آن می افتد.

او می گوید: “زغال سنگ از آنجا که حفر می کنند می آید. کامیون ها آن را به اینجا می آورد، می ریزد و ما آنها را جمع می کنیم.”

اسد ۲۸ ساله است و از ۱۲ سالگی به این کار مشغول است. هر روز بین ۱۰ تا ۲۰ کیسه زغال سنگ جمع می کند، یعنی از پانصد کیلو تا یک تن.

اسد ادامه می دهد: “اگر ندویم، هیچی عایدمان نمی شود چون جمعیت زیادی اینجاست. همه عجله می کنند و تقریبا با هم می جنگیم، در غیر اینصورت حتی دو کیسه نمی توانم جمع کنم. درنتیجه ده یورو هم عایدم نمی شود. اگر کامیون نباشد، کیسه ها را بار وانت می کنیم و برای فروش می بریم.”

کار در این محل، مخصوصا برای زنان بسیار خطرناک است.

اسد در اینباره می گوید: “تصادف هایی اتفاق می افتد. چند سال پیش کامیون یکی از زنان را له کرد. ممکن است سنگی روی پایتان بیافتد. این اتفاق برایم رخ داد. ولی مهم نیست و ادامه می دهیم.”

اسد بین سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی، به امید زندگی بهتر به فرانسه مهاجرت کرده بود. دولت فرانسه، مانند دیگر کشورهای اروپایی، او را به بازگشت داوطلبانه به بوسنی تشویق کرد. او ۶۵۰۰ یورو دریافت کرد تا بتواند یک شغل کوچک برای خود مهیا کند. او یک ماشین زراعتی خرید تا بتواند زغال سنگ را برای فروش حمل کند. از این راه سیصد یورو به دست می آورد.

اسد می گوید: “اگر اتفاقی برایتان بیافتد کسی به کمک نمی آید. کار ما غیرقانونی است و عواقب حوادث برعهده خود ماست. باید برای زنده ماندن مبارزه کنیم. باید برای زن و دو دختر کوچکم غذا تهیه کنم. شغلی ندارم و این تنها کاری است که دارم.”

مهاجر به میهن باز می گردد

سپتامبر گذشته، نادیرا همراه همسر و سه فرزند خود تصمیم به ترک حومه پاریس گرفت و به سارایوو، پایتخت بوسنی هرزگوین بازگشت. نادیرا در سال ۱۹۹۳ میلادی و در سن بیست و دو سالگی از جنگ فرار کرده بود.

نادیرا اسکالژبک-منگاسون، مدیر شرکت “وقتی بزرگ بودم” می گوید: “مانند این بود که مرا از بوسنی قاپیده باشند. دلم می خواست رابطه ای، پلی، بین میهنم بوسنی، و کشور میزبانم، فرانسه برقرار کنم. “

این پل، حرفه اوست. نادیرا در سال ۲۰۰۷ میلادی، در پاریس مارک جدیدی برای لباس های کودکان به راه انداخت. مارک “وقتی بزرگ بودم” که ترکیبی است از سنت و مدرنیته، موفقیت بزرگی کسب کرده و شهرت آن حتی به ژاپن رسیده است. چهارصد زن در سراسر بوسنی مشغول به کار برای شرکت نادیرا هستند.

نادیرا می گوید: اولین رابطه ای که با این زنان داشتم موقع تولد پسرم بود و درونم احساسی ایجاد شد که از وجودش آگاهی نداشتم. پس از آن به این زنان فکر می کردم و به خود گفتم زندگی برای آنها بسیار سخت است. بسیاری از آنها شوهر و پسرشان را از دست داده اند.”

این زنان ماهانه سیصد یورو دستمزد دریافت می کنند. آنها باعث ادامه سنتی صد ساله هستند. ولی نه فقط…

نادیرا ادامه می دهد: “این حرفه فقط فرصتی برای کسب درآمد نیست، بلکه نوعی درمان است. این کار به آنها اجازه خروج از زندگی سخت روزمره را می دهد.”

هزینه زندگی در بوسنی هرزگوین بالاتر از دیگر کشورهای منطقه است. یک خانواده چهار نفره ماهانه ۹۰۰ یورو خرج دارد در حالیکه میانگین دستمزدها چهارصد یورو است.

بر خلاف نادیرا، دو سوم جوانان بوسنیایی خواهان ترک کشوری هستند که طبق گفته آنها در آن هیچ آینده ای ندارند. اینجا نرخ بیکاری سی درصد است و نیمی از جوانان بدون کارند.

سختی یافتن کار

میرای ۲۵ ساله در شهر توزلا زندگی می کند. او مدرک فوق لیسانس اقتصاد دارد و به پنج زبان صحبت می کند. میرا از هشت ماه قبل به دنبال کار می گردد. ولی بدون نتیجه.

میرا سلیمانوویچ می گوید: “متاسفانه اصطلاح خریدن شغل به اصطلاحی معمولی تبدیل شده است. در جامعه همواره می شنویم که برای گرفتن شغلی یا دوره آموزشی پس از پایان تحصیلات، باید پول پرداخت کرد. مخصوصا اگر می خواهید کاری در ادارات دولتی پیدا کنید. قیمت بین ۷۵۰۰ تا ۱۲۵۰۰ یوروست.”

فساد در بوسنی غوغا می کند و این کشور در فهرست “سازمان شفافیت بین المللی” در رتبه نود و یکم است. و این واقعیت موجب بدبینی سرمایه گذاران خارجی می شود. مشاغل در عرصه خدمات عمومی، بین سه ملیت بوسنیایی، صرب و کروات تقسیم می شود. این تبعیض مثبت، محدودیت هایی دارد، چون اولویت را به صلاحیت ها نمی دهد. مسلمان ها در منطقه صرب نشین صربسکا تقریبا هیچ شانسی برای ورود به ادارات دولتی ندارند.

ولی همه متفق القولند که مانع اصلی، وضعیت سیاسی است. علاوه بر این، هر هشت ماه یک بار یکی از سه رییس جمهور به مسند قدرت تکیه می دهد.

ارول موژانوویچ، مدیر برنامه های سازمان ملل متحد می گوید: “سیاستمداران بیش از حد به منافع شخصی خود توجه کرده اند. اکنون در همه عرصه های اقتصادی با مشکلات بزرگ روبرو هستیم. دیوان سالاری ما بسیار پیچیده است و ظرفیت کافی برای ایجاد شغل و نظام آموزشی موثر برای آموزش جوانان نداریم. پس باید شروع به تفکر درباره مشکلات واقعی و نگرانی های زندگی کنیم. یعنی چه حرفه ای انتخاب کنیم و آیا شغلی داریم یا نه. نه اینکه همه توجهمان را به تفاوت های قومی و مذهبی معطوف کنیم.”

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت

زغال‌سنگ، طلای سیاه یا بلای جان لهستان؟

مسیر بالکان غربی، دروازه جدید مرگ برای پناهجوها